رادیو نشانک

چای، کتاب و نشانک | داستان کوتاه صوتی نشانک

چای و کتاب

فکرش را بکن.

پنجره باز باشد٬ چای دم کشیده باشد٬ موسیقی بی‌کلام در حال پخش باشد٬ نسیم بوزد و کتاب تو را گشوده باشد درست روی همان صفحه‌ای که می‌خواستی بخوانی.

تو آب‌نبات را جا می‌دهی گوشه لپ‌ات٬ لبخند می‌زنی و می‌خواهی بخوانی که ناگهان٬ اسم کسی می‌افتد روی گوشی تلفن‌ات٬ کسی که دلتنگش بودی.

نشانک را بگذار وسط صفحه٬ نسیم همیشه هم به موقع نمی‌وزد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *