معرفی نویسنده

درباره ایران درودی | 85 سال عمر با عزت

ایران درودی

حالا دیگر ایران درودی را همه می‌شناسند، حتی کسانی که نه نقاشی‌های او را دیده‌اند، نه کتابش را خوانده‌اند و نه پای کلاس‌های تاریخ هنرش در دانشگاه صنعتی شریف نشسته‌اند؛ زیرا تعاریفش درباره زندگی و هنر زیستن و زیبایی عشق آنقدر همچون خودش منحصر به فرد و شخصی‌سازی شده است که توجه هر ایرانی را جلب می‌کند.

این روزهایی که به تازگی داغدار او شده‌ایم (یعنی آبان 1400) به مدد شبکه‌های مجازی، ویدیوهای صحبت‌های او دست به دست می‌شود و همه نوع نگاهش را تحسین می‌کنند و این همان جادوی هنر در وجود شخص هنرمند است که تا ابد نامیراست.

 

زنی که جنگ جهانی را به چشم دیده بود !

بانوی فرهیخته ایرانی در شهریور سال 1315 به دنیا آمد. شهر زادگاهش مشهد بود و خانواده اشرافی او، نام ایران را برایش انتخاب کردند، با اینکه مادرش اهل قفقاز بود. بعد از اینکه در سال 1917 انقلاب اکتبر در روسیه‌ی امروزی به وقوع پیوست، خانواده مادری‌اش به کشور ما مهاجرت کردند و اینچنین شد که آن وصلت انجام گرفت تا حاصلش بشود ایران درودی و سبب فخر ما؛ بگذریم که خواهر او پوران هم از طراحان لباس برجسته بود و طراحی لباس فرح پهلوی را برای مراسم تاج گذاری در کارنامه خود ثبت کرد.

پدر ایران معماری را در روسیه آموخته بود و مادرش پیانو می‌نواخت. این خانواده در سالهای کودکی ایران، به اروپا مهاجرت کردند و مقصدشان هم عدل، هامبورگ بود، چون پدرش تجارتخانه‌ای را در آنجا تأسیس کرده بود!

وقتی جنگ جهانی در گرفت، این خانواده دوباره به مشهد بازگشتند و کمی بعد هم در تهران ساکن شدند. با این همه، ذوق هنری ایران کوچک در آلمان برانگیخته شده بود و او کلاس‌های نقاشی و طراحی‌اش را در نوجوانی در ایران پی گرفت و این اشتیاق را تا جوانی هم کشاند و عاقبت به فرانسه سفر کرد تا در دانشکده هنرهای زیبای پاریس این رشته را به صورت آکادمیک بخواند.

 

کارنامه تحصیلی او به این شرح است:

  • مدرسه هنرهای زیبای پاریس (بوزار)، مدرسه لوور پاریس
  • دانشکده سلطنتی بروکسل (ویترای)
  • انستیتوی آر.سی. آی نیویورک (رشته تهیه و کارگردانی برنامه‌های تلویزیون)

ایران خانم، پس از پایان تحصیلات به کشور بازگشت و در اردیبهشت ۱۳۳۹ آثارش در تالار فرهنگ تهران به نمایش گذاشته شد. آخرین نمایشگاه درودی قبل انقلاب و در سال 1357 برگزار شد تا اینکه توانست در سال 1371 در مجموعه آزادی آثارش را به نمایش بگذارد.

 

و تجربه عشق، کوتاه ولی پایدار تا پایان عمر

آنچه زندگی ایران درودی را دراماتیک می‌کند این است که در جوانی همسرش را از دست داد و تا پایان عمر، هرگز ازدواج نکرد! او در دهه چهل در آمریکا با پرویز مقدسی کارگردان سینما آشنا شد و این دوستی به پیوند همیشگی رسید و از بد روزگار، تجربه عاشقی‌اش با مرگ زودهنگام شوهر خیلی بی‌موقع تمام شد، اما زخم عمیقی که در قلب ایران اتفاق افتاده بود، باعث شد او هرگز به ازدواج دیگری فکر نکند و تا پایان عمر، با خاطره آن زندگی مشترک هجده ساله به سر برد.

 

معرفی 10 رمان عاشقانه

 

 اتفاقات خاص و تأثیر برانگیز در زندگی ایران کم نبوده. در کودکی ایران، به علت یک بیماری عجیب که البته درمان شد، به طور موقت بینایی‌ او به مخاطره افتاد. ترسی که این واقعه در ایران ایجاد کرد راهگشای مسیر هنری او در آینده بود. جالب است بدانید که ایران درودی در سال 1378 از بیماری سرطان خود باخبر شد اما به قول خودش هیچگاه آن را جدی نگرفت و آخر کار هم چیزی که او را از پا در آورد، ابتلا به بیماری کرونا بود که در شهریور سال جاری اتفاق افتاد.

 

و اما کتابهای ایران

در سال 1352 کتاب آثار درودی به سه زبان با مقدمه‌ای از «اندره مالرو» نویسنده و سیاستمدار فرانسوی و «ژان کوکتو» شاعر و نقاش فرانسوی و شعری از «احمد شاملو» و پیشگفتاری از «هوشنگ طاهری» در تهران منتشر شد. گفتنی است درودی در سال 1347 به سفارش شرکت ITT که لوله کشی نفت آبادان به ماهشهر را برعهده داشت، تابلوی نفت ایران را کشید.

تصویر این تابلو با تیتراژی میلیونی در روزنامه های مهم جهان از جمله لایف ، نیوزویک ، تایمز و … به چاپ رسید و احمد شاملو در سال 1352 برای آن شعری سرود.

 

نقاشی ایران درودی

انتشارات و کتاب‌های منتشر شده ایران درودی به شرح زیر است:

  • ۱۹۷۳- ایران درّودی (آثار نقاشی ۱۳۵۲-۱۳۳۸) چاپ اول، نشر مؤلف
  • ۱۹۷۶- ایران درّودی (آثار نقاشی ۱۳۵۲-۱۳۳۸) چاپ دوم،انتشارات امیر کبیر
  • ۱۹۹۷- در فاصلهٔ دو نقطه…! زندگینامه نقاش به قلم خود او، نشر نی
  • ۲۰۰۴- چشم شنوا (آثار نقاشی) نشر مؤلف
  • ۲۰۱۲ ـ در فاصله دو نقطه…!  چاپ دوازدهم

 

بخشی از «در فاصله دو نقطه»، کتاب زندگی کسی که در کودکی خیال می‌کرد زشت است!

گفته می‌شود ایران درودی تنها نقاشی ایرانی است که افتخار شاگردی سالوادور دالی نقاش معروف اسپانیایی نصیبش شده، به ویژه که با او هم‌سبک هم بوده است (فرا واقع‌گرایی) اما گویا او از هنر نویسندگی هم به اندازه ذوق نقاشی بهره‌مند بوده.

 

برشی از کتابهای معروف جهان

 

در بخشی از کتاب زندگینامه او که به قلم خودش منتشر شده می‌خوانیم: «دنیای کودکیم، دارای فضایی خاکستری رنگ و حسی از غم، توأم با عصیان بود. ورودم همیشه سکوت سردی را ایجاد می‌کرد. گویی همه چیز با حضورم تغییر می‌یافت. نگاه اطرافیان به سرعت از چهره‌ام می‌گذشت تا نکند به راز تلخی از دنیای معصومانه‌ام پی‌ ببرند. دنیای شماتت‌ها و قضاوت‌ها را نمی‌شناختم. ولی غم مادر را از شنیدن جملاتی که نام من نیز در لابلای آنها شنیده می‌شد، از صورتش می‌خواندم و حسی از گناه سراسر وجودم را فرا می‌گرفت. در جایی به دلیلی… گناهکار بودم، شاید که گناهم در «موجودیتم» بود؟! موجودیتی که چوب سرزنشی بود برسر مادر.

 

ایران درودی و خواهرش

 

اما حضور پدر به خانه رنگ نور و شادی و به من، احساس امنیت می‌بخشید. در مقابل پدر کسی جرأت مسخره کردن مرا نداشت، حتی مادر نیز آزردگی خود را از یاد می‌برد و از طعنه‌ها شکایت نمی‌کرد. پدر تعادل و امنیت را در من ایجاد می‌کرد و مادر عصیان را؛ عصیان در برابر کسانی که اشک‌های او را سرازیر می‌کردند. از اینکه او نمی‌توانست از خود دفاع کند و همیشه مظلوم قرار می‌گرفت، عاصی بودم. بردباری و تحمل او آزارم می‌داد.

خیلی کند به کمک احساسم، روابط آدم‌ها را با یکدیگر می‌شناختم و اطرافم را نظاره می‌کردم. در ذهن کوچکم به دنبال پاسخ «چراها» بودم ولی «امّاها» نگرانم نمی‌کرد. بازی کردن با بچه‌ها برایم جالب نبود. ساعت‌ها ساکت و بی‌صدا خیره به نقطه‌ای، می‌نشستم. تحکم یا درشتی از جانب هیچ‌کس واکنشی در من ایجاد نمی‌کرد. مهربانی توأم با دلسوزی مادر هم به جای اینکه مرا تسلی دهد، متأثرم می‌ساخت».

 

روی سنگ قبرم بنویسید ایران

ایران درودی گفته است که مفتخرم نامم ایران است، وصیت کرده‌ام روی سنگ قبرم فقط نام «ایران» را بنویسند، برایم خوشحال باشید و دعا کنید موزه‌ام را ببینم. درست است که زندگی سختی داشته و عزیزانم را از دست دادم، اما با عشق زندگی کردم و توانستم ظرفیت دوست داشتن را داشته باشم به همین خاطر بعد از مرگم هیچگاه برایم ناراحت نباشید.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *