معرفی نویسنده

درباره جورج اورول | نویسنده‌ای که ایرانی‌ها دوستش دارند

درباره جورج اورول

می‌گویند از پنج سالگی می‌دانسته می‌خواهد نویسنده باشد. صحبت از جورج اورول است؛ نویسنده معروف انگلیسی که البته در هند به دنیا آمد و اسم واقعی‌اش هم اریک آرتور بلر بود. چرا پای آثارش نام مستعار گذاشت؟ شاید به این دلیل که می‌خواست غلظت بیشتری از انگلیسی بودن داشته باشد.

اورول، همیشه از فاصله طبقاتی موجود در کشور هند و صد البته انگلیس رنج می‌برد و این درد، در کتاب‌هایش هم انعکاس پیدا می‌کرد.

 

من برای زندگی در این عصر زاده نشدم. شما چطور؟

قطعاً شما که برای بیشتر دانستن درباره جورج اورول به این صفحه رسیده‌اید، نام دو کتاب بسیار معروف او یعنی «قلعه حیوانات» و «1984» را هم شنیده‌اید و چه بسا آن را خوانده باشید. اجازه بدهید درباره اورول از حقایق دیگری حرف بزنیم؛ مثلا اینکه روزنامه‌نگار هم بود و نقدهای جدی و تلخی می‌نوشت. اساسا اورول نویسنده‌ای مشتاق دنیا و زندگی نبود.

گذشته از اینکه زیر 50 سالگی از دنیا رفت، نقل است که در جایی هم گفته بود: «من برای چنین عصری زاییده نشدم/ شما چطور؟» او این جمله را در مقاله‌ «چرا می‌نویسم؟» که در ۱۹۳۵ میلادی نوشته بود آورده است. از او جملات خاص دیگری هم خوانده‌ایم: «وقتی می‌نشینم که کتابی بنویسم، به خودم نمی‌گویم می‌خواهم اثری هنری به وجود بیاورم.

کتاب را می‌نویسم زیرا دروغی هست که می‌خواهم فاش کنم، واقعیتی وجود دارد که می‌خواهم به آن توجه جلب کنم و دغدغه اصلی‌ام این است که به گفته‌ام گوش کنند.»

 

یک عشق کتاب حرفه‌ای

اریک آرتور بلر، یا جورج اورول، در ۱۹۰۳ میلادی در خانواده‌ای انگلیسی در هند چشم به جهان گشود. او پنج سال در مدرسه موردنظر مادرش درس خواند اما مدرسه را دوست نداشت، شاید چون فضای فرهنگی حاکم بر کشور، به کودکان یاد نداده بود ارزش آدم‌ها به اموال‌شان نیست.

او به‌خاطر ویژگی‌های خلقی و البته فاصله طبقاتی‌ که او بعدها فهمید، میان او و بقیه شاگردان مدرسه وجود دارد در مدرسه محبوب نبود و همنشینش تنها کتاب‌ها بودند. این بی‌علاقگی به تحصیلات رسمی تا پایان عمر وجود داشت و به همین دلیل برخلاف خواست مادرش، برای پذیرش در دانشگاه اقدامی نکرد. اریک از ۱۷ سالگی به خدمت پلیس سلطنتی هند در برمه درآمد.

 

درباره پیمان خاکسار چه می دانید؟

 

کار برای او خوب پیش می‌رفت و پس از چند سال جایگاهش ارتقا پیدا کرد و مسوولیت‌های بزرگی به او سپرده شد. گرچه در همین سال‌ها تنها چیزی که حالش را خوب می‌کرد، اوقات فراغتی بود که به پرسه زدن در کتابفروشی‌ها در آن حوالی می‌گذشت.

 

هنر و سیاست، غیرقابل تفکیک

اورول بی شک یک نویسنده آگاه و صاحب نظر در مسائل سیاسی بود. او در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است: «هر سطری از هر اثر جدی که از ۱۹۳۶ تاکنون نوشته‌ام مستقیم یا غیرمستقیم برضد توتالیتاریسم و به «هواداری» از سوسیالیسم دموکراتیک بر طبق درک و فهم من از آن نوشته شده است.

 

درباره جورج اورول

 

به نظر من، در دوره‌ای مانند دوران ما، بی‌معناست که فردی به این فکر باشد که می‌تواند از نوشتن درباره‌ چنین موضوعاتی خودداری کند. هرچه فردی از گرایش سیاسی خود آگاه‌تر باشد، این احتمال قوی‌تر است که بدون فدا کردن صداقت هنری و فکری دست به عمل سیاسی بزند. هیچ کتابی به‌راستی فارغ از جهت‌گیری سیاسی نیست. خود این عقیده که هنر نباید کاری به کار سیاست داشته باشد، موضعی سیاسی است.»

 

جورج خلاق در داستان‌پردازی

«جورج اورول» کتاب «مزرعه حیوانات» یا «قلعه حیوانات» را سال 1945 منتشر کرد که براساس انقلاب روسیه و سوءاستفاده‌های «جوزف استالین» نوشته شده است. نویسنده در این اثر از تمایل انسان به قدرت حرف می‌زند که در این حالت یک جامعه‌ی بی‌طبقه شکل می‌گیرد.

این نویسنده‌ی توانا این موضوع مهم را در قالب داستان حیوانات یک مزرعه روایت کرده است و در پس این داستان به ظاهر ساده، موشکافی اجتماعی چنان دقیقی صورت گرفته است که بسیاری از خوانندگان ایرانی در سال‌های اخیر، با خواندن این کتاب به شکلی متفاوت از دیگر مردم جهان با آن همذات پنداری می‌کنند!

 

درباره کتاب «قلعه حیوانات» بیشتر بخوانید

 

هر یک از حیوانات این کتاب بازتابی از یک طبقه جامعه هستند و رفتارهایشان در برخورد با مسائل مختلف خصوصیات و ویژگی‌های آن‌ها را به‌خوبی نشان می‌دهد. در این داستان خوک‌ها همان بلشویک‌ها هستند که کارشان خواندن، نوشتن و سازمان‌دهی حیوان‌های دیگر است.

«میجر پیر» که از خوک‌ها است از سایرین باهوش‌تر است و پس از شورش علیه صاحب مزرعه رهبری حیوانات را برعهده می‌گیرد. شخصیت این خوک ترکیبی از «کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی که نظریه کمونیست را مطرح کرد و «ولادیمیر لنین»، رهبر حزب کمونیست روسیه است. «بوکسر» شخصیت دیگر این داستان یک اسب زحمتکش است، او نماینده‌ی طبقه‌ی کارگر است.

در واقع شخصیت او نمادی از «آلکسی استاخانوف» کارگر معدن روسی است که در طول جنگ جهانی دوم در معدن زغال‌سنگ کار می‌کرد. این حیوانات علیه بی‌عدالتی‌های مزرعه‌دار شورش می‌کنند و سعی می‌کنند جامعه‌ای مبتنی بر برابری وضع کنند. این مزرعه‌دار که «آقای جونز» نام دارد نمادی از شخصیت نیکلاس تزار دوم روسیه است. شورش این حیوانات با شکست مواجه می‌شود و تبدیل به دیکتاتوری خوک‌ها می‌شود.

 

وقتی عشق ممنوع است

یکی دیگر از شاهکارهای ادبی «جورج اورول» کتاب «1984» است که سال 1949 منتشر شد. داستان خارق‌العاده‌‌ی این کتاب جهان آینده را که همه چیز اعم از افکار و اندیشه مردم تحت کنترل قرار گرفته است، را بیان می‌کند. در این داستان عشق و حقیقت مفاهیم خود را از دست داده‌اند و افراد از زندگی خصوصی‌شان محروم هستند. داستان این کتاب در سه کشور اوشینیا، اوراسیا، ایستیشیا اتفاق می‌افتد که دائماً در جنگ با یکدیگر هستند و افراد حق عاشقی ندارند.

 

معیارهای نوبل ادبیات برای انتخاب برنده ها چیست؟

 

«وینستون اسمیت» شخصیت اصلی داستان دل‌بسته‌ی «جولیا» می‌شود و علیه نظام حاکم بر جامعه قیام می‌کند. «جورج اورول» نویسنده‌ی این اثر ناتوانی و نا امیدی انسان امروز را به تصویر می‌کشد که در جامعه‌ی «پاد آرمان‌شهر» زندگی می‌کند. براساس این داستان هم «مایکل ردفورد» فیلم سینمایی در سال 1956 ساخت.

 

کتاب‌ها، میراث بزرگ آقای نویسنده

اورول از بیماری ریوی رنج می‌برد و عاقبت هم به دلیل همین عارضه از دنیا رفت، در حالی که در آن سال یعنی 1950 تنها 46 سال داشت.

روزهای برمه، دختر کشیش، آس و پاس، از پاریس تا لندن، درود بر کاتالونیا، هوای تازه و … از جمله کتاب‌های اوست.

از این نویسنده هیچ اولادی باقی نماند الا یک پسر که او را به فرزندی گرفت.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *