«من ملاله هستم» نوشته کریستینا لمب یکی از آن کتابهای زندگینامه است که خواندنش مخاطب خاص میطلبد اما دایره این مخاطب خیلی وسیع است؛ اگر اهل خاورمیانه هستید، باید این کتاب را بخوانید و اگر زبانتان فارسی است این «باید»، پررنگتر است. همچنین اگر یک زن ساکن خاورمیانه هستید، اهمیت خواندن این کتاب بیشتر است ولی باز هم تصور نکنید که این دستهبندیها چیزی از جذابیت اثر کم کرده است. در نهایت اگر شما یک انسان دغدغهمند هستید، «من ملاله هستم» را بخوانید و به فکر فرو بروید.
اصلاً ملاله کیست؟
نام کامل او چیست و چه کرده است که الان در انگلیس زندگی میکند و به عنوان نماد زنان مبارز شناخته میشود؟ ملاله یوسفزی، متولد 1997 و اهل کشور پاکستان است که وقتی یک دانشآموز بود طالبان به سر او شلیک کرد اما به طرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد و دست از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود برنداشت.
مگر گناه ملاله چه بود؟
شاید باورتان نشود اما هیچ چیز به جز اینکه یک پدر مبارز داشت و البته وبلاگنویسی!
او در وبلاگش درباره ظلمی که طالبان به مردم و به خصوص زنان میکردند مینوشت و دلش میخواست زنان پاکستان زندگی بهتری داشته باشند. این اقدام اما از دیدگاه مأموران طالبان ناپسند بود، تا جایی که یک روز اتوبوس حامل ملاله و همکلاسیهایش را نگه داشتند و تهدید کردند اگر ملاله خودش را معرفی نکند همه را میکشند! ملاله در این اقدام تروریسی به شدت زخمی شد اما عمرش به دنیا بود و حالا سالروز تولد او یعنی 12 ژوئیه به عنوان روز ملاله در تقویم جهانی به ثبت رسیده است و این روز، روزیست که اهمیت «تحصیل برای همه» برای جهانیان مرور میشود.
در بخشی از «من ملاله هستم» میخوانید:
«دلم نمیخواست مردم مرا بهعنوان دختری که طالبان به سوی او تیراندازی کرد بشناسند؛ بلکه دلم میخواست در نظر آنان همان دختری باشم که برای حق تحصیل مبارزه کرده بود و زندگیام را وقف این هدف خواهم کرد. امروز در آیینه به خودم خیره شدم و لحظهای در اندیشه فرو رفتم. یک بار از خداوند خواسته بودم که یک یا دو اینچ قد مرا بلندتر کند، اما او مرا به بلندای آسمان رساند؛ بهقدری که دیگر نمیتوانم خودم را اندازه بگیرم. بنابراین به عهدی که با خداوند بسته بودم عمل کردم و صد رکعت نماز نافله خواندم.
پدرم گریه میکند. هنگامی که موهایم را به یک طرف شانه میزنم و او اثر زخم را روی سر من میبیند اشک میریزد، و وقتی از خواب نیمروزی بیدار میشود و صدای فرزندانش را درحال بازی در باغ میشنود، آرامشخاطر مییابد، زیرا یکی از صداها متعلق به من است. او میداند که مردم میگویند تقصیر پدر بود که به من تیراندازی شد. این اتفاقات برای او بسیار دشوار بود. تلاش بیست سالهاش را در سوات ترک کرده بود؛ مدرسهای که از هیچ ساخت، اما اکنون شامل سه ساختمان و هزار و صد دانشآموز و هفتاد معلم است.»
جوایز کتاب
ملاله همچنین موفق به دریافت جایزهی آزادی اندیشهی پارلمان اروپا موسوم به ساخاروف در سال ۲۰۱۳ و همچنین جایزهی نوبل در سال ۲۰۱۴ شده و کتاب «من ملاله هستم» نیز پرخوانندهترین اتوبیوگرافی سال ۲۰۱۳ شناخته شد. همچنین جالب است بدانید درسال ۲۰۱۵، مستند زندگی ملاله یوسف زی به نام «او مرا ملاله نامید» ساخته شد و به اکران عمومی درآمد.
ملاله این روزها فعالیت خود را در قالب «بنیاد ملاله» سازماندهی و برای تحصیل دختران تلاش میکند و اگر شما میخواهید این دختر شگفتانگیز را بیشتر بشناسید خواندن این کتاب حتما توصیه میشود. این کتاب که توصیفکننده احساسات عمومی مردم پاکستان در خصوص تفکرات طالبانی و ممنوعیت دسترسی به تلویزیون و موسیقی و ادبیات است، شما را با شرایط دشواری آشنا میسازد که همسایگان ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند.