معرفی کتاب

درباره کتاب «کلاس تشریح دکتر تولپ» | داستان یک نقاشی

کتاب کلاس تشریح دکتر تولپ

شما از رامبرانت هارمنزون فان راین، نقاش معروف هلندی، اثری را دیده‌اید؟ احتمالا نقاشی مشهور او را که «کلاس تشریح دکتر تولپ» نام دارد و با تکنیک رنگ روغن بر روی بوم کار شده، می‌شناسید. همین نقاشی، دستمایه کار خانم نینا سیگل، نویسنده امریکایی شده تا از روی آن یک رمان بنویسد. او نزدیک به 15 سال در کشور هلند زندگی کرده و با فرهنگ و هنر این مملکت آشنایی کامل دارد. چیستیِ این کتاب به طور کامل در نام آن، مستتر است. «کلاس تشریح دکتر تولپ» واقعا داستان تشریح یک جنازه است که قرار است به شاگردان دکتر تولپ چیزی بیاموزد اما در جریان این تشریح، یک داستان به تمام معنا، متولد شده است.

دانستن این نکته هم بد نیست که در زمان خلق نقاشی مورد بحث ما، اروپا دوران رنسانس را پشت سر گذاشته بود و به روزهایی رسیده بود که اندیشمندان، به مفهوم بشر بیش از مفهوم خدا، ارزش و بها می‌دادند؛ بنابراین شناخت هر چه دقیق‌تر روح و جسم انسان اهمیت پیدا کرد و تشریح جسد انسان یکی از راه‌های رسیدن به این امر مهم شناخته می‌شد، تا حدی که این امکان وجود داشت که برای تماشای تشریح، افراد غیر مرتبط به حرفه پزشکی هم بلیت تهیه کنند و در اتاق تشریح حضور بیابند.

 

درام و فلسفه در کنار هم

«کلاس تشریح دکتر تولپ» اکنون جایگاه خوبی در بین کتاب‌دوستان در سراسر جهان دارد. دلیل این موفقیت شاید این باشد که خانم سیگل برای پروراندن هسته اولیه جذاب داستان خود به راهکارهای خوبی رسید.

کتاب کلاس تشریح دکتر تولپ

لایه سطحی رمان او، تشریح شدن یک جنازه بود اما برای قوام دادن به لایه‌های زیرین، چنین ایده‌ای به کار بست: در این کتاب، اتاق تشریح یا کلاس علمی دکتر تولپ را این افراد تشکیل دادند: پزشکان و دستیاران (برای آموزش پزشکی)، رنه دکارت (فیلسوف بزرگ قرن) و در آخر معشوقه‌ی کسی که جنازه‌اش برای تشریح به اتاق آمده بود! حتما شما هم با ما موافقید که اضافه شدن نفر آخر این گروه تا چه حد بر بار درام اثر، افزوده است.

 

تمجید رسانه‌های جهانی درباره کتاب «کلاس تشریح دکتر تولپ»

استادانه! سیگل با استفاده‌ از جزئیات نشان می‌دهد که چگونه هنر و خشونت درهم‌ می‌آمیزند.

این رمان، ما را به هلند قرن 17 میلادی می‌برد و با هنرمندی چون رامبرانت همراه می‌کند.

سیگل موفق شده است که به هدف خود برسد. او مواد خام خود را به بهترین شکل به اثری هنری بدل کرده است.

سیگل، داستانی را به نگارش درآورده که پشت یک شاهکار است. اثر او به بهترین شکل غم ناشی از فقدان را به نمایش می‌گذارد.

 

چه کسانی باید «کلاس تشریح دکتر تولپ» را بخوانند؟

این رمان در دسته آثاری قرار می‌گیرد که سلیقه بیشتر اقشار را تحت پوشش قرار می‌دهد؛ از دوستداران تاریخ گرفته تا علاقمندان به هنر نقاشی. صد البته که افراد خوره رمان هم در صورت انتخاب آن، یک خوراک خوب برای شب‌های بلند و ساکت سال یافته‌اند.

 

«نینا سیگل» چه جهانی دارد؟

نینا سیگل متولد سال 1969 در نیویورک است. او هم رمان می‌نویسد و هم مشغولیت به حرفه روزنامه‌نگاری را در کارنامه دارد. او به دلیل سالها زندگی در اروپا، به فرهنگ این قاره آشناست و به همین علت، به طور ثابت در نیویورک تایمز درباره این موضوع قلم می‌زند؛ اساساً یکی از نقاط پررنگ فعالیت حرفه‌ای او، بین‌المللی بودن است.

کتاب کلاس تشریح دکتر تولپ

بخشی از کتاب «کلاس تشریح دکتر تولپ»

نویسنده علاقه زیادی به جزئیات دارد و همه چیز را مو به مو وصف کرده است. به این نمونه دقت کنید:

«به واخ که وارد شدم و همراه جنازه پشت درهای سنگین اتاق انجمن مأوا گرفتم، حداقل احساس امنیت کردم. وقایع آن روز را یک‌به‌یک از نظر گذراندم: تعقیب روتزاک، پرندۀ قلابی، ملاقات با نقاش، آزادی یوپ، التماس به قاضی برای جسدی دیگر، به ‌ستوه آمدن در خیابان‌ها. پرنده، ملوان، نقاش، جسدها، خیل جمعیت. به‌محض اینکه سکوت حکم‌فرما شد، احساساتم غلیان کرد. شرم از این اقرار ندارم که لحظه‌ای نشستم و مثل کودکان زار زدم.

بعد خودم را جمع کردم، چون کارم محتاج اندکی تعجیل بود. باید نخست کفش از پای جنازه درمی‌آوردم: یک جفت کفش قراضه از چرمی داغان، با کفی سوراخ و پاشنه‌های پوسیدۀ چوبی. بعد، آنچه از جامۀ مندرس بر تنش مانده بود، با تیغ بریدم، که تنها یک جفت جوراب پشمی زمخت و تنکه‌ای تا زانو بود. نیم‌تنه یا پیراهنی به بر نداشت، چون از کمر به بالا لباس‌هایش را برای نمایش حلق‌آویز کنده بود. تنها پوشش بالاتنه‌اش نوارهای زخم‌بندی بود که محکم دور دست بریده‌اش پیچیده بود. چرک و خون دلمه‌بسته را به‌زحمت زدودم.

بعد، وظیفه داشتم موها و ریشش را مرتب کنم. به گمانم موهای پرپشتش هرگز شانه به‌ خود ندیده بود و لابد ریشش را هم فقط با چاقوی تاشوی خودش مرتب می‌کرده. تمام سرش مثل موی سگ‌های ولگرد ژولیده بود و همچون میان پاهای سگان بوی گند می‌داد. می‌توانستم با قیچی آن را ببرم، ولی با یکی از وسایل جراحی این کار را کردم. سرش را به‌سان نظامیان اصلاح کردم و ریشش را، جز موهای چانه، تراشیدم.

بعد از این کار، سطل را از آب‌صابون سرد پر کردم، دستمال در آن زدم و مشغول شست‌وشو شدم. تمام پوستش کبرۀ ضخیمی بسته بود و نواری روی شکمش بود که از ضخامت زیادش گمان می‌کردید رنگ شده است، درست همان‌جایی که شکمش به سجاف نیم‌تنه می‌رسید. پوستش آن‌قدر زمخت بود که دستمال به‌کندی روی بدن حرکت می‌کرد. باید موم از گوشش و مخاط از بینی‌اش می‌زدودم.»

نشانک خواندن یا شنیدن کتاب یا کتاب صوتی «کلاس تشریح دکتر تولپ» را از این رو توصیه می‌کند که پیوندی بین چند مفهوم هنری و انسانی برقرار کرده است، پیوندی که شما جز با خواندنش نمی‌توانید به آن پی ببرید.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *