نشانه کتاب فانتزی
داستانک نشانک:
رسیده بودم به جایی که قهرمان داستان تصمیم گرفته بود بماند.
انگشتم را گذاشتم بین صفحات کتاب و کنار پنجره ایستادم.
گوشه کاغذ را تا زدم و رفتم سمت چمدان. همه چیز باید برمی گشت سرجایش. کتابها، لباسها، و تصمیمِ رفتن. تصمیمی که نمی دانم از کجا آمده بود.
وقتی برگشتم، تای لبه کتاب را باز کرده بود و چوب الف را گذاشته بود همانجایی که قهرمان کتاب تصمیم گرفته بود بماند.
و نوشته بود: «قهرمانی که می مونه، ارزشش بیشتر از این حرفاست…»
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.