دو کلمهی «سیمین» و «نخستین» علاوه بر اینکه شباهت ظاهری و آوایی دارند، در ادبیات معاصر ایران یک معنای فرامتنی پیدا کردهاند؛ و این مطلب درباره سیمین دانشور ، نخستین بانوی رماننویس حرفهای کشور ما به زبان فارسی است. او در سال 1327 اولین مجموعه داستانهای کوتاهش را با عنوان «آتش خاموش» منتشر کرد، اما هیچ وقت دوست نداشت آن را تجدید چاپ کند، چراکه معتقد بود مربوط به اوج جوانی او و سرشار از احساساتگرایی است.
سیمین دو سال بعد از چاپ این کتاب، با جلال آل احمد ازدواج کرد. روایت است که این زوج نویسنده در اتوبوس تهران_شیراز یا کرمان_تهران با هم آشنا شدهاند؛ به هر حال آن جاده هر کجا که بوده مقصدی خوش برای تاریخ معاصر ادبیات ما داشته است؛ کما اینکه امروز آثار هر دوی آنان در کتاب درس دانش آموزان، تدریس میشود.
خالق سووشون چگونه زیست؟
دانشور؛ یک پزشکزادهی شیرازی بود و البته پدرش، محمدعلی دانشور، پیوندی با ادبیات داشت و مادر او قمرالسلطنه، نقاشی را به فرزندانش یاد میداد. سیمین آنقدر با استعداد بود که دوره دبیرستانش را در مدرسهای گذراند که دروس را به زبان انگلیسی و فرانسه آموزش میدادند. نام سیمین و سووشون نیز با هم گره خوردهاند. این رمان که یک نثر روان و همهفهم دارد تا امروز به 17 زبان ترجمه شده است.
اصلاً شاید توانایی نوشتن چنین کتابی بود که نخستین ریاست کانون نویسندگان ایران را برای این نویسنده به ارمغان آورد، البته او خیلی قبلتر از این تاریخ و در هنگامی که پدرش را از دست داد سمتهایی مثل معاونت اداره تبلیغات خارجی را تجربه کرد. سیمین در جوانی برای ارتزاق، به نوشتن مقاله برای روزنامه ایران آن زمان روی آورد اما به جای نام خودش اسم مستعار «شیرازی بینام» را به کار میبرد و برای مدت کوتاهی نیز در رادیو تهران مشغول بود.
سیمین دانشور ؛ اولینها در ایران
درباره سیمین دانشور آنچه اهمیت تاریخی دارد این است که در دورهای داستاننویسی را آغاز کرد که حضور زن به عنوان نویسنده خرق عادت بود؛ یعنی کاری را که فروغ فرخزاد در شعر انجام میدهد، دانشور در داستان رقم میزند. او در سال 1328 موفق به اخذ مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد و رساله زیبایی شناسی «علم الجمال و جمال» را که در رابطه با ادبیات قرن هفتم است، به رشته تحریر درآورد. این نویسنده به مدت 5 سال با منتقدان بزرگی چون فاطمه سیاح، بهمینار، ملکی و فروزانفر کار کرد.
در سال 1331 (1951 میلادی) دکتر سیمین دانشور با استفاده از بورس تحصیلی فولبریت به ایالات متحده آمریکا رفت و به مدت دو سال در رشته زیباشناسی در دانشگاه استنفورد مشغول به تحصیل شد و نزد والاس استنگر داستاننویسی و نزد فیل پریک نمایشنامه نویسی آموخت.
در این مدت داستانهای کوتاه سیمین دانشور به انگلیسی در مجله ادبی پاسیفیک اسیکتاتور و کتاب داستانهای استنفورد به چاپ رسید. سیمین دانشور در آمریکا تکنیک، فضاسازی، مکان و محیط داستانی را آموخت و در واقع از مدرنترین شیوههای روایی داستان آگاه شد. دانشور وقتی از آمریکا برگشت، «شهری چون بهشت» را نوشت که دهها قدم از آثار قبلیاش جلوتر بود. «شهر» اساسا دارای جایگاه مهمی در نوشتههای سیمین بود.
او به خاطر تعلق خاطر به شهر تهران درباره آن بسیار زیاد نوشته، آنچنان که میتوان روح زمانه را از آن برداشت کرد. او همچنین درباره مشکل هویت و جایگاه زن ایرانی هم بسیار نوشته است و دنیای همجنسان خود را ناشناختهتر از دنیای مردان میداند. ناگفته نماند او درباره مرد زندگیاش یعنی جلال آل احمد نیز کتابی به نام «غروب جلال» نوشته است که درباره خصوصیات اخلاقی این نویسنده است.
کوچ در آخرین روزهای زمستان
سیمین دانشور، نویسنده آثاری همچون «به کی سلام کنم»، «از پرنده مهاجر بپرس»، «جزیره سرگردانی»، «ساربان سرگردان» و مترجم کتابهایی مثل «سرباز شکلاتی» نوشته جرج برنارد شاو، «باغ آلبالو»، «دشمنان»، از چخوف و … پس از یک دوره بیماری آنفلوآنزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر با ۸ مارس ۲۰۱۲ در ۹۰ سالگی در خانهاش در شهر تهران درگذشت.