ممکن است پیمان خاکسار را دایرهای کوچک از اهالی سینما به عنوان یک تدوینگر (Film Editor) بشناسند، اما درصد خیلی زیادی از اهالی کتاب و ادبیات، نه تنها او را میشناسند و ترجمههایش را خواندهاند، بلکه اساساً چشم انتظار به بازار آمدن کتاب جدیدی از او هستند؛ به عبارت دیگر پیمان خاکسار حالا دیگر کسی است که نام او روی جلد کتاب، فروش اثر را تضمین میکند. دوست دارید درباره پیمان خاکسار بیشتر بدانید ؟!
یک شروع شاعرانه
شروع کار این مترجم موفق، یک اتفاق بوده و جالب است بدانید که پیمان خاکسار در اولین قدمها «شعر» انگلیسی را به فارسی برمیگردانده است. خود او در جایی گفته است: «من در دانشگاه سینما خواندهام. رشتهام زبان نبوده، اما مدتها بود به جز مطالعه کتابهای فارسی و ترجمهشده به فارسی، آثار مشهوری را که به فارسی برنگشته بود پیدا میکردم و میخواندم. شاید انگیزهام برای ترجمه ادبی همین بود. دوست داشتم لذت خواندن کتابهای خوبی را که میخواندم و خواننده فارسی زبان نمیشناخت با بقیه شریک شوم.
اولین رمانی که ترجمه کردم «عامهپسند» بوکفسکی بود و استقبالی که از آن شد باعث شد کارم را هدفمندتر ادامه بدهم. از آن آدمهایی هستم که اگر احساس شکست کنم زود کار را کنار میگذارم. اگر عامهپسند را کسی نمیخواند بعید میدانم کارم را ادامه میدادم.»
پیمان خاکسار ؛ یک کارنامه ادبی پربار
شاید برایتان جالب باشد بدانید در کارنامهی تدوین پیمان خاکسار، فیلمهای «شیار 143»، «اشیا از آنچه میبینید به شما نزدیکترند»، «همخانه»، «زنها شگفتانگیزند» و … وجود دارد که به جز فیلم دوم نرگس آبیار، هیچ یک اثر مهمی در سینمای ایران نیستند؛ اما کارنامهی ترجمهی او بسیار درخشان است: «جزء از کل»، «اتحادیه ابلهان»، «باشگاه مشتزنی»، «ریگ روان» و «ترانه برف خاموش».
جزء از کل (A Fraction of the Whole) نوشتهی استیو تولتز (Steve Toltz) در ایران به فروشی باور نکردنی دست یافت و خود خاکسار درباره آن گفته است: «من اصلاً فکرش را نمیکردم از رمان «جزء از کل» این همه استقبال شود.
معرفی کتاب جز از کل را در مجله نشانک بخوانید
با خودم میگفتم در نهایت به چهار چاپ میرسد، اما حالا به چاپ سی و ششم رسیده است. از سوی دیگر، کتابهایی هم مثل «پسر عیسی» بود که فکر میکردم مخاطب آن را میپسندد، چون نویسندهاش معروف است، کتابش مهم است و اولین کاری است که از دنیس جانسون در ایران ترجمه میشود، اما اصلاً مورد استقبال قرار نگرفت. در هر صورت، گرچه برایم مهم است مخاطب از کارم استقبال کند، با هدف به دست آوردن منافع مادی کتابی را برای ترجمه انتخاب نمیکنم.»
رفیق با همه کتابها
پیمان خاکسار به گفته خود عادت کتابخوانی را از اولین سالهایی که سواد خواندن و نوشتن را آموخته شروع کرده است. او به نوعی با کتابها زندگی میکند و درباره آنها نظر جالبی دارد و اینگونه نیست که بعضی از کتابها را نسبت به برخی دیگر ارجح بداند.
او میگوید: «نمیتوان درخواست کرد که فلان ژانر داستان و رمان اصلا چاپ نشود و به بازار نیاید. در بحث کتاب و فیلم و کلا فرهنگ و هنر؛ کسی نمیتواند مردم را وادار به خواندن یا تماشای یک اثر بکند. چنین اتفاقی دقیقا مثل سانسور میماند. البته اینکه در رسانهها، ویترینها و حتی جوایز ادبی دست بالا با کتابهای عامهپسند باشد، غلط است چون این کتابها بازار خودشان را دارند و نیازی نیست که مثلاً در یک مجله فرهنگی معرفی شوند.
رسانه هم باید شأن خودش را حفظ کند و بگوید فلان اثر جدی و نخبهگرایانه هم در بازار وجود دارد. هرچند اصولا نقد جدی یا معرفی جدی هم درباره کتابهای عامهپسند نوشته نمیشود و البته نیازی هم به این کار نیست، چو آنها بازار خودشان را دارند. در هیچ کجای دنیا به کتاب عامهپسند جایزه نمیدهند. جایزه این کتابها همان فروش و پولی است که به دست میآورند.»
احترام به ذائقه مخاطب
در کارنامهی ترجمه پیمان خاکسار، کتابی وجود دارد به نام «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» نوشتهی دیوید سداریس.
او درباره انگیزه خود از ترجمه این کتاب گفته است: «دوست دارم کتابهای طنز را ترجمه کنم چون دیدهام مخاطب به کتابفروشی میرود و میگوید: «من کتاب طنز میخواهم.» ولی متأسفانه آثار کمی در این زمینه وجود دارد. قصدم از ترجمه آثار سداریس این بود که این دسته از مخاطبان را راضی کنم. پشیمان هم نیستم. آنهایی که کتابهای سداریس را خواندهاند از آن لذت بردهاند، ضمن اینکه طنز آثار او سبُک نیست. طنزی تلخ است که کنایههای اجتماعی نیز دارد».
همچنین خاکسار کتاب دیگری دارد به نام «کلکسیونر» نوشتهی جان فاولز که درباره آن هم گزارهی جالبی دارد: «کلکسیونر اگر نگویم ترسناکترین، یکی از ترسناکترین کتابهاییست که خواندهام. ترسناک نه به معنای قراردادی کلمه، هولی که در دل میاندازد به خاطر یک امکان است. امکان این که آدمی تا چه حد میتواند سقوط کند، تا چه اندازه میتواند وجود دیگری را بیمقدار فرض کند.» جالب است بدانید کلکسیونر اولین رمان منتشرشدهی جان فاولز است که موفقیتی جهانی پیدا کرد و فاولز را به اوج رساند. میشود گفت اولین تریلر روانشناسانهی مدرن است. هر اثری بعد از کلکسیونر با این موضوع ساخته شده وامدار کلکسیونر است.
اقتباسهای سینمایی و تئاتری پرتعدادی از آن شده. کلکسیونر مثل دیگر آثار فاولز کتابی است چندلایه که خوانشهای بسیاری از آن شده. از خوانشهای هگلی (ارباب و بنده) گرفته تا خوانشهای جامعهشناختی و طبقاتی. پیمان خاکسار تأکید کرده است که برای او کلکسیونر به مثابه یک سفر به انتهای شب بوده است و به این ترتیب، میبینیم که چگونه یک مترجم موفق با دوری جستن از محدود کردن خویش میتواند افقهای موفقیت خود را بلندتر کند.
مشاهده و خرید پرفروشترین آثار پیمان خاکسار در سایت دیجیکالا
حاصل یک عمر ترجمه
میدانید کتاب مورد علاقهی خود پیمان خاکسار کدام یک از آثار اوست؟
کتاب «ریگ روان» اثر استیو تولتز که به گفتهی خاکسار این کتاب فلسفیتر از کتاب «جز از کل» بوده و مخاطب را به چالش میکشد. خاکسار معتقد است با توجه به متن سخت و پیچیدهی کتاب، توانسته ترجمه روان و قابل قبولی از آن ارائه دهد.
اگر مشتاق هستید مجموعهای از آثار این مترجم پرکار را بخوانید باید فهرست زیر را پیگیری کنید:
سوختن در آب، غرق شدن در آتش، چارلز بوکفسکی، نشر چشمه ، ۱۳۸۷
عامهپسند(Pulp)، چارلز بوکوفسکی، نشر چشمه، ۱۳۸۸
هالیوود، چارلز بوکفسکی، نشر چشمه، ۱۳۸۹
یکی مثل همه، فیلیپ راث، نشر چشمه، ۱۳۸۹
باشگاه مشتزنی، چاک پالانیک، نشر چشمه، ۱۳۹۰
سومین پلیس، فلن اوبراین، نشر چشمه، ۱۳۹۱
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم، دیوید سداریس، نشر چشمه ۱۳۹۱
مادربزرگت را از اینجا ببر!، دیوید سداریس، نشر چشمه ۱۳۹۱
اتحادیه ابلهان(A Confederacy of Dunces)، جان کندیتول، نشر بهنگار، ۱۳۹۱
برادران سیسترز، پاتریک دوویت، نشر بهنگار، ۱۳۹۱
اومون را، ویکتور پلوین، نشر زاوش، ۱۳۹۲
شاگرد قصاب، پاتریک مککیب، نشر چشمه، ۱۳۹۳
پسر عیسی، دنیس جانسون، نشر چشمه، ۱۳۹۳
جزء از کُل، استیو تولتز، نشر چشمه، ۱۳۹۴
ترانهی برف خاموش، هیوبرت سلبی جونیور، نشر چشمه، چاپ سوم ۱۳۹۴
درباره پیمان خاکسار