اسم اکهارت تول یا اکهارت تُله را حتما شنیدهاید. اینطور نیست؟ این نویسنده و معلم معنوی حالا در همه کشورهای جهان و به خصوص ایران معروفتر از این است که کسی او را نشناسد اما احتمال دارد دو کتاب مهم او یعنی «نیروی حال» و «تمرین نیروی حال» را نخوانده یا نسخه صوتی آن را نشنیده باشید. نشانک از شما دعوت میکند حتما این دو اثر را در فهرست کتابهای ماه جدیدتان قرار بدهید اما قبل از آن این مطلب را مرور بکنید، آن وقت شاید جای کتاب «نیروی حال» را عوض کنید و بیاورید در صدر جدول هفتگیتان.
« نیروی حال » یعنی چه؟
اکهارت تُله زیستن در لحظه اکنون را آنقدر مهم و اساسی میداند که از آن به عنوان یک نیرو یاد میکند. او درباره این اثر در جایی گفته است: «این کتاب عصارهی آموزههای من را در بر دارد. البته، من میکوشم آموزههایم را حتیالمقدور در ظرف کلمات بریزم و با افراد و گروههای کوچک و سالکان راه معنا در میان بگذارم. این تلاش من در ده سال گذشته بوده است. میدانم که کلمات گنجایش همه چیز را ندارند. میخواهم با همهی وجودم تشکر کنم از همهی آنهایی که شجاعت داشتند و خواستند که تحول درون خویش را تجربه کنند؛ آنهایی که پرسشهای جدی درافکندند و آمادهی شنیدن پاسخهایم بودند.
اگر این آدمهای دوستداشتنی نبودند، این کتاب به زیور طبع آراسته نمیشد… من اطمینان دارم که این کتاب به دست تمامی کسانی خواهد رسید که خواهان دگرگونی بنیادی درون خویشاند.» آیا شما هم با خواندن آخرین جمله از این پاراگراف چشمتان برق زد؟ تُله گفته این کتاب برای کسانی است که خواهان دگرگونی بنیادی درونی خود هستند و این یعنی شما در نقطه آغاز یک اتفاق بزرگ هستید، شمایی که قرار است «نیروی حال» را بخوانید.
چرا باید کتاب « نیروی حال » را بخوانیم؟
ما چرا باید کتاب «نیروی حال» را بخوانیم؟ پاسخ به این سال ساده است؛ اگر از روزمرگیهای زندگی خود خسته شدهاید یا اینکه از چیزهایی که در زندگی دارید لذت نمیبرید تنها چیزی که شما برای بهتر شدن حالتان به آن نیاز دارید، تغییر نگرش به زندگیتان است.
اکهارت در کتاب نیروی حال، به شما یاد میدهد تا نگرشتان را نسبت به زندگی خود عوض کنید. کتاب نیروی حال، به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است، اما چیزی که باید ما را نسبت به خواندن این کتاب یا شنیدن نسخه صوتی آن ترغیب کند، موضوعی مهمتر از فروش بالای آن است؛ ما باید «نیروی حال» را بخوانیم تا بفهمیم باقی ماندن در زندگی گذشته یا زیستن در اضطراب روزهای آینده تا چه حد برای اصل زندگی ما یک سم به حساب میآید.
چرا اکهارت « نیروی حال » را نوشت؟
اکهارت تُله اعتقاد دارد این ذهن شماست که شما را در زنجیره افکار منفی نسبت به گذشته یا آینده گرفتار کرده است. قضاوت نسبت به اتفاقاتی که برایتان پیش آمده است، خیال پردازی و دلهره از آیندهای که در راه است، استرس و هیجانات روحی، همه کاری است که ذهن ما انجام میدهد و این زمان حال ماست که به آن اهمیتی نمیدهد.
ما زمان حال را از دست میدهیم در حالیکه همه خوشبختیها، همه موقعیتهای پولساز زندگی، همه روابطی که ما را به رشد سوق میدهند، نطفهای دارند که در امروز بسته میشود و نه در روزهایی که پشت سر گذاشتهایم یا روزهایی که قرار است سر برسند.
بخشی از کتاب « نیروی حال »
تُله میگوید: «هوایی را که به درون بدن تو وارد و خارج میشود را حس کن. لحظه حال تنها واقعیتی است که باید با آن مواجه شوی، تو همواره با لحظه حال طرف هستی، نه آینده، تو هرگز با آینده طرف نمیشوی. جالب است، نه؟ تا بهحال به این موضوع فکر کردهاید که هیچگاه آیندهای در کار نخواهد بود؟ تمام آن چیزی که ما به آن آینده میگوییم، مجموع لحظههایی است که درحال ما جریان دارد … بسیاری از ما بیشتر عمرمان را در زندان افکار محدود کننده خود میگذرانیم.
ما هرگز قدم از محدوده تنگ و تاریکی که توسط ذهن خود ساختهایم بیرون نمیگذاریم و اسیر شخصیتی خود ساخته که از گذشته ها تأثیر میگیرد هستیم. شخصیتی که آن را به اشتباه «من» مینامیم. اما باید دانست که در تو هم مانند تمام افراد بشر، بُعدی از آگاهی وجود دارد که بسیار ژرفتر از افکار تو است. بُعدی که خود واقعی تو است و میتوان آن را حضور، آگاهی یا شعور مطلق نامید. بعضی از تعالیم باستانی آن را مسیح درون یا ذات بودایی تو نامیدهاند.
اصلا این اکهارت تُله کیست؟
اکهارت تُله، متولد ۱۶ فوریه ۱۹۴۸ در آلمان است. او نویسنده و معلم معنوی و شهروند کانادا است و بعد از انتشار دو کتاب پر فروش « نیروی حال » و « زمین نو » به شهرت رسید.
در سال ۲۰۱۱ از سوی Watkins Review به عنوان تاثیرگذارترین شخصیت معنوی جهان معرفی شد. در سال ۲۰۰۸ نیویورک تایمز او را محبوبترین نویسنده کتابهای معنوی نامید. تُله ادعا میکند که بیشتر سالهای زندگیاش را تا قبل از ۲۹ سالگی، که دستخوش یک دگرگونی درونی شد، در افسردگی سپری کرده است. در حالیکه او از تعالیم مختلف معنوی تاثیر گرفته است اما هیچ دینی را نمایندگی نمیکند. جالب است بدانید اکهارت زندگی سختی داشته. وقتی کودک بوده مدام شاهد دعوا و درگیریهای ناتمام پدر و مادرش بوده و وقتی آنها از یکدیگر جدا میشوند به همراه پدرش به یک کشور دیگر مهاجرت میکند.
او در این مرحله با دو مشکل مواجه بوده: زبان آموزی و دوستانی که ندارد! نداشتن مادر هم که جای خود. به دلایلی از این دست، نوجوانی اکهارت با آسیبهایی مثل زیادهروی در مصرف الکل و اعتیاد به مواد مخدر میگذرد. در مقطعی حتی میخواسته از دانشگاه هم انصراف بدهد. با این وجود در یک شب که خودش از آن به عنوان شب معجزه یاد میکند، دچار یک تحول فکری شده و به ناگهان خودش را از منجلابی که در آن گرفتار شده بوده رهایی میبخشد. او یک سفر درونی را آغاز میکند، سفری که ما خوانندگان و شنوندگان آثارش را هم با خود همراه کرده است.