شازده کوچولو داستان افسانهای در سبک ادبیات کلاسیک مدرن است که توسط هوانورد و نویسنده فرانسوی، آنتوان دو سنت اگزوپری، نوشته شده است. این کتاب با عنوان فرانسوی Le Petit Prince نخستین بار در سال 1943 منتشر شد. داستان ساده و کوتاهی از یک کودک را روایت میکند. این رمان به صدها زبان دنیا ترجمه شده است و حدود 200 میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است. همین امر آن را به یکی از پرفروش ترین کتابهای تاریخ تبدیل کرده است.
شازده کوچولو با اینکه به عنوان کتاب کودکان شناخته میشود اما آنقدر پرمعنا و فلسفی است که حتی بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت میبرند. این کتاب به شما کمک میکند تا جور دیگری به دوستان یا خانواده خود نگاه کنید و بیاموزید چگونه آنچه را که دارید بدون حرص و طمع تا ابد عزیز و گرامی نگه دارید. شازده کوچولو جزو آن دسته کتابهایی است که وقتی شروع به خواندش کنید، دیگر نمیتوانید آن را زمین بگذارید و حتی پس از تمام کردنش تا مدتها به آن فکر میکنید.
اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که نام کتاب شازده کوچولو را بارها شنیدهاید و نقل قولهای آن را در شبکههای اجتماعی مختلف دیدهاید، با ما همراه باشید تا کمی بیشتر درباره آن بدانید. در انتهای این مطلب نیز برای دوستداران این کتاب سوپرایزی داریم.
خلاصه داستان شازده کوچولو
راوی خود را مردی معرفی میکند که در کودکی آموخته بزرگسالان فاقد تخیل و درک هستند. او که خلبان ماهری است، سعی دارد تا از پاریس تا سایگون پرواز کند اما به دلیل نقص فنی مجبور میشود در بیابان بزرگی در آفریقا فرود بیاید. او به صورت تصادفی در آنجا با پسر کوچکی روبرو میشود که از او میخواد نقاشی از گوسفند برایش بکشد.
راوی کودک را شازده کوچولو مینامد و متوجه میشود پسرک از سیاره دیگری آمده است؛ سیارکی به نام B-612 که بسیار کوچک است. در طی چند روز آینده، شازده کوچولو زندگی خود را برای راوی تعریف میکند. در سیارک خود، که حتی بزرگتر از یک خانه هم نیست، شازده کوچولو بیشتر وقت خود را صرف باغچهداری و رسیدگی به تعللهایش میکند تا مبادا گلهایش زیادی بزرگ شوند و کل سیاره کوچک را در بر گیرند.
یک روز او متوجه میشود که یک گل رز انسانی روی سیارهاش رشد کرده و پسرک یک دل نه صد دل عاشق این رز میشود. او که این رز را با تمام وجود دوست دارد، اما مجبور میشود آن را رها کند و سفری را آغاز کند.
او به مجموعهای از سیارکها سفر میکند و در هر کدام از سیارهها با فرد جدیدی آشنا میشود. در اولین سیاره، پادشاهی را ملاقات میکند که دوست دارد دیگران از او اطاعت کند اما هیچ رعیتی ندارد. در سیاره بعدی، شازده با مرد مغرور و تنهایی آشنا میشود که از پسرک چیزی جز چاپلوسی نمیخواهد. شازده کوچولو سپس با یک مرد مست آشنا میشود که توضیح میدهد الکل به او کمک میکند تا فراموش کند که چقدر از نوشیدن آن شرمنده است.
در سیاره چهارم، او با تاجری ملاقات میکند که مدعی است مالک ستارههاست و به همین دلیل میداند دقیقا چند ستاره وجود دارد. سپس با فانوسبانی آشنا میشود که وظیفه دارد هر روز عصر یک لامپ روشن کند و صبح روز بعد آن را خاموش کند، با اینکه سیارهاش آنقدر سریع میچرخد که غروب و طلوع خورشید، هر دو دقیقه یکبار رخ میدهد.
سرانجام شازده کوچولو به سیارهای میرود که در آن یک جغرافیدان ساکن است. اما جغرافیدان چیزی از سیارهی خود نمیداند، زیرا تنها وظیفهی او ثبت آن چیزی است که از کاوشگران میآموزد. او از پسرک میخواهد که سیاره زادگاهش را توصیف کند تا آن را ثبت کند. وقتی او به گلاش در سیاره اشاره میکند، جغرافیدان میگوید چون گلها زودگذر هستند و بعد از مدتی از بین میرود، در مشخصات سیاره ثبت نمیشوند. در ادامه جغرافیدان به شازده کوچولو پیشنهاد میکند تا از زمین نیز دیدن کند.
شازده پس از اینکه به زمین آمد، با یک مار ملاقات میکند که میگوید میتواند شازده را به خانهاش برگرداند. او سپس با یک باغ گل رز روبرو میشود و متوجه میشود که رز محبوبش، آن طوری که قبلا فکر میکرد در جهان منحصر به فرد نیست و همین امر باعث شد تا بسیار ناراحت شود. در همین بین، روباهی به او نزدیک میشود و به او میگوید که با هم دوست شوند، در کنار هم بسیار خوشحال خواهند بود.
راوی و شازده کوچولو اکنون هشت روز را در بیابان گذراندهاند و منبع آب آنها تمام شده است. در جستجوی چاهی صحرایی حرکت میکنند تا به طرز معجزه آسایی آن را مییابند. شازده کوچولو به راوی میگوید که قصد دارد همان شب به سیاره و گل خود بازگردد.
با رفتن شازده، حالا ستارهها برای راوی معنی دار شدهاند. زیرا او میداند که دوستش در یکی از همین ستارهها زندگی میکند. شازده برای اینکه بتواند به سیاره خود بازگردد، باید اجازه دهد تا مار سمی او را نیش بزند. در صبح روز بعد جسد شازده کوچولو گم میشود و راوی متوجه میشود که او به سیارهاش بازگشته است. با اینکه تحمل این اتفاق برایش او بسیار سخت است اما هواپیمایش را تعمیر کرد و راوی هم به خانهی خود بازگشت.
تجزیه و تحلیل شازده کوچولو
داستان کتاب شازده کوچولو مقایسهای بین بزرگسالانی است که بسیار تنگنظر هستند، در مقابل کودکان که از طریق نگرش باز و همیشه تمایل دارند تا دنیای اطراف و درون خود کشف کنند. موضوع اصلی این داستان در قالب رازی بیان میشود که روباه به شازده کوچولو میگوید: “تنها با قلب است که می توان درست دید: آنچه ضروری است چشم نامرئی است.”
نسخههای فرانسوی و انگلیسی این رمان در آوریل 1943 منتشر شد. اما جالب اینجاست که نسخه فرانسوی این کتاب 3 سال بعد یعنی در سال 1946 در فرانسه منتشر شد. منتقدان درباره این کتاب مطمئن نبودند و در همان زمان مورد استقبال قرار نگرفت. بسیاری حتی نمیدانستند که آیا این کتاب برای کودکان نوشته شده است یا بزرگسالان. با این حال، این رمان در نهایت به یک کلاسیک ماندگار تبدیل شد و داستان آن با خوانندگان در تمام سنین ارتباط برقرار میکند.
متاسفانه نویسنده کتاب، سنت اگزوپری زمان کمی برای لذت بردن از موفقیت خود داشت. در همان ماهی که کتاب منتشر شد، او به نیروی هوایی آزاد فرانسه پیوست و در ژوئیه 1944 هنگام پرواز در یک مأموریت ناپدید شد و طبق گزارشها سرنگون شد.
بسیاری از منتقدان بر این باورند که بین شخصیتها و رویدادهای شازده کوچولو و زندگی نویسنده شباهتهای زیادی وجود دارد. سنت اگزوپری این کتاب را در حالی که در شهر نیویورک زندگی میکرد و برای فرار از آشفتگیهای جنگ جهانی دوم در فرانسه، نوشت. او مانند راوی، خلبانی بود که سقوط هواپیما را در بیابان (در لیبی) تجربه کرد. راوی و شازده کوچولو به نوعی جنبههای مختلف خود سنت اگزوپری را منعکس میکنند. این نظریه در مستندی به نام Invisible Essence: The Little Prince که در سال 2018 منتشر شد، بیشتر بررسی میشود.
اقتباس از شازده کوچولو
جذابیت و ماندگاری کتاب شازده کوچولو منجر شد تا بارها از آن اقتباس شود؛ از نمایشنامهها و فیلم های رادیویی گرفته تا اپرا، باله و تئاتر. از مشهورترین و بهترین آنها میتوان به موزیکال استنلی دانن در سال 1974 با بازی باب فوسه و جین وایلدر اشاره کرد. همچنین فیلم انیمیشنی که در سال 2015 با صداپیشگی جف بریجز و ریچل مکآدامز منتشر شد.
خرید آنلاین نشانگر کتاب چوبی طرح شازده کوچولو
خرید آنلاین نشانگر کتاب چوبی طرح احمد شاملو
حتی یک مجموعه تلویزیونی فرانسوی با الهام از این رمان از سال 2010 تا 2017 پخش شد و در سال 2016 باله ملی کانادا اقتباسی از آن را اجرا کرد. علاوه بر این، نمایش موزیکالی از شازده کوچولو در سال 2011 به کارگردانی نیکلاس لوید وبر و تهیه کننده تئاتر اندرو لوید بروی صحنه رفت.
درباره نویسنده شازده کوچولو ؛ آنتوان دو سنت اگزوپری
آنتوان دو سنت اگزوپری، به طور کامل Antoine-Marie-Roger de Saint-Exupéry (متولد 29 ژوئن 1900، لیون، فرانسه – درگذشته 31 ژوئیه 1944، نزدیک مارسی) هوانورد و نویسنده فرانسوی بود که آثارش منحصر به فردی در تاریخ ادبیات نوشته است. خلبان و جنگجوی که به ماجراجویی و کار خطرناک با دیدی شاعرانه مینگریست. معروفترین و شناختهشدهترین اثر او، افسانه شازده کوچولو است.
سنت اگزوپری در یک خانواده اشرافی فقیر متولد شد. او که دوران کودکی خود را در فقر گذراند، در امتحان ورودی اکول ناوال مردود شد و سپس چند ماهی در دانشکده هنرهای زیبای معماری تحصیل کرد. در سال 1921 او به خدمت نیروی هوایی فرانسه استخدام شد و یک سال بعد به عنوان خلبان نظامی صلاحیت یافت. در سال 1926 به Compagnie Latécoère در تولوز پیوست و به ایجاد مسیرهای پست هوایی بر فراز شمال غربی آفریقا، اقیانوس اطلس جنوبی و آمریکای جنوبی کمک کرد. در دهه 1930 به عنوان خلبان آزمایشی و گزارشگر پاریس-سویر کار میکرد.
او در سال 1939، با اینکه به دلیل سوانح پرواز دچار معلولیت دائمی شده بود، به عنوان خلبان نظامی انتخاب شد. پس از سقوط فرانسه (1940) در جنگ جهانی دوم به ایالات متحده رفت و تا سال 1943 در آنجا ماند. در سال 1944 او از فرودگاهی در کورس برای انجام یک مأموریت بر فراز فرانسه برخاست و دیگر برنگشت. شصت سال بعد، تکههای از هواپیمای او در بستر دریا در نزدیکی مارسی شناسایی شد. احتمالاً توسط یک جنگنده دشمن سرنگون شده است، اگرچه ممکن است علت سقوط هرگز مشخص نشود.
بیشک هوانوردی و خلبانی الهامبخش بسیاری از آثار سنت اگزوپری بود. او در اولین کتابش به نام پیک جنوب (1929)، در قالب مردی به نام ژاک از داستانهای زندگی خود و همچنین احساسش به پرواز میگوید. دومین رمان خود، پرواز شبانه (1931)، درباره شکوه اولین خلبانان خطوط هوایی و تعالی آنها در هنگام مواجهه با مرگ مینویسد. او همچنین ماجراهای پرواز خودش را در کتابی به نام باد، شن و ستاره (1939) ثبت کرد و توضیح میدهد که چگونه از هواپیمای خود به عنوان ابزاری برای کشف جهان و همبستگی میان انسانها و خدمت به مردم استفاده میکرد. کتاب خلبان جنگ (1942) یک خاطره شخصی است از پروازی بر فراز شهر آراس در می 1940 است.
با وجود اینکه این ماموریت بشدت خطرناک و احتمال زنده ماندن در آن بسیار کم بود اما او با روحیهای در این ماموریت شرکت کرد. زمانی که در آمریکا بود، رمان نامهای به یک گروگان (1943) را نوشت که در حقیقت دعوتی به اتحاد میان فرانسویها بود. در سال 1943، سنت اگزوپری مهمترین اثرش، شازده کوچولو را منتشر کرد. افسانهای کودکانه که گویی بیشتر برای بزرگسالان نوشته است و به ما یادآوری میکند که حتی چیزهای کوچک در زندگی چقدر باارزش هستند.
هدیهای برای طرفداران شازده کوچولو
شازده کوچولو به قدری محبوب و شناخته شده است که از نزدیکترین افراد در زندگیتان گرفته تا کسی که شاید فقط چندبار با او ملاقات داشتید، احتمال دارد آن را خوانده باشند و حتی جزو علاقهمندیهایشان باشد. تندیس شازده کوچولو که محصولی از نشانک برای دوستداران کتاب شازده کوچولو ساخته شده، میتواند هدیهای مناسب برای خودتان و عزیزانتان که عاشق این کتاب فوقالعاده هستند باشد.
تندیسی از روباه و شازده که رز محبوبش را هم در دست نگه داشته است. پایین این تندیس نیز به انگلیسی یکی از زیباترین جملات کتاب حک شده: “هیچوقت فراموش نکن، تو تا همیشه مسئول چیزی که رامش کردی هستی. تو مسئول گل سرخت هستی.”
حتما به شما پیشنهاد میکنیم از این محصول زیبا در وبسایت نشانک دیدن کنید.
سخن آخر
از میان تمام کتابهای فرانسوی که در قرن گذشته منتشر شده، شازده کوچک یا همان شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری مطمئناً بهترین و محبوبترین بین آنهاست. جالب اینجاست که این کتاب به ظاهر بسیار ساده بنظر میرسد و حتی بسیاری بر این باورند که این کتاب برای کودکان نوشته شده است اما بعد از گذشت هفتاد و نه سال از زمان انتشارش، هنوز برخی از معانی پنهان کتاب شفاف نیست.
نکته شگفتانگیز این است که شازده کوچولو با استفاده از تمثیلهای ساده و زیبا، توانسته خوانندگان خود را گیج و متحیر کند. این کتاب با زبانی ساده و کودکانه و برخلاف انتظارتان به شما بزرگترین درسهای زندگی را یاد میدهد. در این مقاله سعی داشتیم تا شما را کمی بیشتر با شازده کوچولو و نویسنده آن، سنت اگزوپری آشنا کنیم و همچنین یکی از زیباترین محصولات مربوط به این کتاب را به شما معرفی کنیم.
اگر این کتاب را خواندهاید، نظرتان را در بخش نظرات برای ما بنویسید.