چراغ ها را من خاموش میکنم ؛ کتابی با بیش از 100 بار تجدید چاپ

کتاب زویا پیرزاد مناسب کیست؟
اگر شما یک زن خانهدار هستید و میخواهید کتابی بخوانید که از همان صفحه اول با قهرمان داستان ارتباط برقرار کنید، خواندن کتاب «چراغ ها را من خاموش میکنم» را به شما پیشنهاد میکنیم و البته اگر یک زن شاغل هستید نیز، همچنان انتخاب کردن آن برای خواندن یک اتفاق درست است.
چرا؟
چون به هر حال، شما یک زن هستید و زنان در همه جای دنیا، وقتی مادر میشوند، یک جور نگرانند؛ وقتی همسر میشوند، از یک دریچهی خاص به جهان نگاه میکنند و وقتی احساس تنهایی دارند، عمیقترین حرفهایشان را بی صدا برای خود تکرار میکنند؛ هنگام جارو کشیدن، هنگام ظرف شستن، هنگام کتاب خواندن و حتی شاید هنگام خاموش کردن چراغها …
این کتاب زویا پیرزاد، بیش از صد بار تجدید چاپ شده و از سال 80 که به بازار کتاب آمد نگاهها را به سمت خود جلب کرد.
«چراغ ها را من خاموش میکنم» بهترین رمان سال پکا و بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری شد و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد و البته به زبان فرانسه هم ترجمه شده است.
داستان کتاب «چراغ ها را من خاموش میکنم» چیست؟
زیر و روی زندگی کلاریس را بیرون کشیده است، یک زن میانسال ارمنی که 17 سال از زندگیاش با آرتوش میگذرد و سه فرزند دارد؛ آرمن، آرمینه و آرسینه که البته دوتای آخر دوقلو هستند. این خانواده در آبادان زندگی میکنند و یکی از همان سبک زندگیهای معروف شرکت نفتی را دارند که در موردشان زیاد خواندهایم و شنیدهایم اما این بار به شیوهی دیگری روایت شدهاند، شیوهای که شاید بتوان عنوان «زنانه» را بر پیشانی آن چسباند.
زن ِ کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم یک زن کتابخوان معرفی شده اما شخصیتپردازی او شمایلی از یک انسان منفعل و ناتوان در ابراز احساسات را برایمان میسازد، از همین رو اینطور نتیجه میگیریم که کلاریس یک زن روشنفکر و اهل ساختنِ زندگی نیست، بلکه زنی اهل ساختن با زندگیست!
او با خانه و بچهها و شوهری که دیگر عشقی از او نمیگیرد میسازد، شاید مثل اغلب زنان دهه چهل که در آن نفس میکشد و یا حتی مثل اغلب زنان دهههای بعدی و تا امروز حتی!
تاریخ داستان کجاست؟
روایت داستان مربوط به چندین سال قبل از وقوع انقلاب است و از همین رو برای کسانی که مشتاقند بدانند اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم و به خصوص مردم آبادان در آن روزها چگونه بوده، میتواند خیلی جذاب و جالب توجه باشد. مهمترین ویژگی کتاب شاید این باشد که موفق شده هم دل مخاطب عام را به دست بیاورد و هم کم و بیش در چشم منتقدان جلوه کند.
همچنین قلم پیرزاد قلمی طناز و موشکافانه است و ممکن است حتی وقتی دارید دراماتیکترین اتفاقات را میخوانید لبخند به صورتتان بیاید.
زندگی آرام کلاریس با آمدن خانواده سیمونیان به محلهی آنها کمی پریشان میشود. آقای سیمونیان مرد جذابی است که دختر جذابتری دارد و از همین رو، هم کلاریس از این مرد خوشش میآید و هم پسر نوجوانش آرمن عاشق و شیدای دختر این همسایه جدید میشود. این دختر که سرکش و باهوش است و اهل بازی دادن، احساسات کشف نشدهای را در دل زن میانسال داستان به وجود میآورد.
ارامنه، قشر کوچک اما قدیمی و با اصالتی در ایران هستند و اگر شما میخواهید درباره سبک زندگی و آداب و رسوم و سنن آنان بیشتر بدانید، خواندن این کتاب بسیار کمک کننده است.
خوب است بدانید خود زویا پیرزاد نیز به عنوان یک نویسنده ایرانی اما ارمنی تبار همچون شخصیت اول کتابش در آبادان زندگی کرده است. مادرش ارمنی و پدرش روس تبار بوده و در آبادان متولد شده اما به تهران میآید و در این شهر ازدواج میکند و شاید همین الان دارد از کشور محل زندگیاش در این سالها یعنی آلمان، این نوشته را بخواند و بگوید پس هنوز هم در ایران درباره کتاب من حرف میزنند!