داستان کوتاه آموزنده یکی از سرگرمکنندهترین مواردی است که میتوان در هنگام بیحوصلگی یا حتی خواب روی آن حساب کرد. اصلاً منحصراً برخی قصه کوتاه برای خواب وجود دارند که آرامش قبل خواب را به شما هدیه میکنند.
داستان کوتاه قدیمی و جدید زیادی در دنیا به زبانهای مختلف وجود دارد که در این مطلب برخی داستان های کوتاه فارسی و خارجی را نام میبریم. تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
داستان های فارسی کوتاه
در ادبیات داستانی ایران و جهان، داستانهای کوتاه معروفی وجود دارند که معرفی همه آنها در یک یادداشت کار سادهای نیست. افرادی مانند بهرام صادقی، سیمین دانشور، صادق هدایت و صادق چوبک ؛ نویسندگان معروف ایرانی در همین دسته قرار دارند.
بسیاری از نویسندگان معروف رمان، تجربه داستان کوتاه هم دارند که پیامدهای بزرگی داشته، مثلاً داریوش مهرجویی فیلم ماندگار «گاو» را از روی داستانی کوتاه به همین نام، در مجموعه داستان «عزادارن بیل» نوشتهی غلامحسین ساعدی ساخته است و نمونههای اینچنینی در سینمای ایران کم نیست. اما در ادامه چند داستان کوتاه فارسی را نام میبریم.
-
فارسی شکر است
این داستان فارسی کوتاه اولین بار توسط محمدعلی جمالزاده به شیوه امروزی نوشته شده است. این نوشته نخستین بار در جمع اعضای گروه نویسندگان کاوه در آلمان، موسوم به کمیته ملیون ایرانی خوانده شد. این گروه هر هفته گرد میآمدند تا مقالاتی را که برای چاپ در نشریه خود نوشته بودند، برای هم بخوانند. قبل از داستان کوتاه فارسی شکر است، هیچ داستان کوتاه فارسی دیگری نوشته نشده بود. پیشنهاد میکنیم که حتماً این حکایت کوتاه را بخوانید.
-
قصه عینکم
این داستان کوتاه از رسول پرویزی است و در کتاب شلوار های پینه دار (وصله دار) چاپ شده است. رسول پرویزی نویسنده داستانهای کوتاه ایرانی دهههای ۱۳۲۰ و ۳۰ خورشیدی بود.
رسول پرویزی، با استفاده از قلم قدرتمند خود، داستانهایی را به زبانی شیرین و طنزآمیز بازگو میکند. او درباره زندگی مردم ساده و بیآلایش شیراز مینویسد، مردمی که در دورانی زندگی میکردند که تعداد کمی از آنها باسواد بودند.
یکی از داستانهای معروف او، “قصه عینکم” است. این داستان درباره یک پسرک است که نمیداند چشمهایش ضعیف شده است و ناگهان با چیزی به نام عینک آشنا میشود. این عینک، که قرار بود او را نجات دهد، به یک دردسر تبدیل میشود. این داستان به همراه نوزده داستان دیگر در کتاب “شلوارهای وصلهدار” منتشر شده است. این کتاب نمونهای از طنز و خلاقیت رسول پرویزی است.
-
داستان بابای من و فاطو قشنگه
این داستان در مجموعه داستان کوتاه فارسی بسیار زیبا ارائه شده است. داستان درباره یک پدر و فاطو، یک زن فلسطینی خوشگل است که پدر داستان عاشق او بوده است. قسمتی از داستان را با میخوانیم:
با بابام و خواهرزاده هام نشسته بودیم تو هال.
یهویی بابام گفت «حیف که هیچ وقت فاطو رو نشد درست و حسابی ببینم.»
گفتم «جوونیات عاشق فاطو هم بودی؟ من که فکر می کردم فقط عاشق اون سبزی فروشه بودی.»
گفت «فاطو که کسی نمی تونست عاشقش بشه، بس که خوشگل بود، مامان و باباش قایمش کرده بودند.»
گفتم «خب شاید از بس زشت بوده قایمش کرده بودند.»
گفت «چی میگی واسه خودت؟ میگم خیلی خوشگل بود. مثل زن های فلسطینی بود.»
گفتم «یعنی چی چه جوری بود؟»
گفت «قد بلند، موی شلال، صورت سفید، آخ آخ آخ»
گفتم «موهاشو کجا دیدی؟»
گفت «استغفرالا! من پاشم برم مسجد، دارم چی میگم واسه خودم، این چه فکر و خیالایی ئه که می کنم وقت نماز!»
نعیمه گفت «خب خاله هام که از فاطو قشنگ ترن.»
بابام گفت «خاله هات دیگه کیان؟»
نعیمه به من اشاره کرد. بابام بهم نگاه کرد. گفت «این؟» بعد گفت «شُرپ! میگم فاطو مث زن های فلسطینی بود، اصلن ما جوونیامون زن فلسطینی هم که می دیدیم، می گفتیم فاطو قشنگ تره، فاطو کجا و زهرای ما کجا!»
-
این تو این هم زندگی، بفرما
این داستان نیز در مجموعه داستان کوتاه فارسی بسیار زیبا ارائه شده است. قسمتی از این داستان زیبای فارسی را با هم میخوانیم:
از آخرین سفری که رفته، برنگشته بود. ارغوان هنوز هم برایش اهمیت داشت بداند سال ها را کجا بوده و چه ها می کرده است. لب به دندان سابید و رو بالا گرفت گفت«هنوز هم حق دارم بدانم آخورت به کجا گرم بود؟» و پنگ را انداخت. حصیر را تکاند و او را توی غبار و باریکه نور محو داد.
فضلعلی لته دیگر را گشود، دست ها را طاق باز ستون چهارچوب در داد و گفت «درست که جای گاو شیرده ات که سر زا رفت و دلخوشی هات که زهر کردم را نمی گیرم» ساک را گوشه تاقچه جا داد ملکی هایش را به کنار کشید و روی پادری نشست.«آمده ام که بمانم» ارغوان نشست روی چهار پایه، مشغول جلت بافی شد و گفت « این تو این هم زندگی بفرما»
معرفی چند داستان کوتاه در ادبیات جهان
در ادامه چند داستان را که زیر 150 صفحه نوشته شدهاند و ارزش ادبی دارند معرفی میکنیم:
-
داستان کوتاه دل تاریکی، جوزف کنراد/1899
داستان کوتاهی از نویسنده لهستانی الاصل درباره فردی بنام چارلز مارلو است که وسط رودخانهای در کنگو در آفریقای مرکزی پیاده میشود (برای مبارزه با فساد و …) و در یک داستان پیچیده به جستجوی مستر کورتس میپردازد.
داستان حول حرص و طمع استعمارگران اروپایی میچرخد که با لفظ متمدن بیان میشود. خواننده با داستانی متراکم، تغزلی زیبا روبرو میشود.
-
داستان کوتاه رؤیاهای قطار، دنیس جانسون/ 2011
داستان زندگی تلخ فردی بنام رابرت گری نر را به تصویر میکشد که غرب وحشی را تجربه کرده و وارد قرن 20 میشود.خانواده خود را از دست داده و به امید ساختن زندگی جدید شاهد تغییرات شگرف در جامعه آن روز امریکا میشود.
-
داستان کوتاه ساعت ستاره، نوشته کلریس لیسپکتور/ 1977
این رمان در سال 1977 و بعد از مرگ نویسنده برزیلی منتشر شد. رمان درباره ماکابهآ زنی جوان است که زاغهنشین حومه ریو در برزیل بوده و عاشق فیلم و کوکاکولا است. فصل آخر غمانگیز و زیبا و دلخراش است و ترجمه بنجامین موزر نیز بر زیبایی آن افزوده است.
-
داستان کوتاه شبهای بیخوابی، نوشته الیزابت هاردویک
داستانی غیرخطی و بدون پلات است که تراکم و دقت نثر در آن بهوضوح دیده میشود. بازتاب زندگی یک زن در کنتاکی و نیویورک است که قطاری پر از اضطراب او را با خود میبرد.
این رمان در سال 2001 راهی بازار نشر شد. زن میخواهد به عقب برگردد، با دفترچه خاطراتش، نامههایش، آرزوهایش…
-
داستان کوتاه دشتها، نوشته جرالد مورنان/ 1979/ انتشار 1982
این کتاب (سال انتشار 1982) داستانی فلسفی دارد که سومین رمان نویسنده استرالیایی(یکی از بهترین نویسندههای حال حاضر استرالیا،متولد 1939) است که به صورت چندلایه، گیجکننده، زیبا و جذاب به رشته تحریر درآمده است. داستان درباره فیلمساز جوانی است که سفر به یک کشور خیالی دور در استرالیا را آغاز میکند و نویسنده در طول داستان فاکتورهای فیزیکی و متافیزیکی را وارد بدنه این داستان کوتاه کرده تا سنتها و افقهای فرهنگی را در یک استرالیایی انتزاعی به تصویر بکشد.
-
داستان کوتاه شوهر زیبا، نوشته آن کارسون/ 2002
نویسنده این داستان کوتاه، نوشته خود را قصه مقالهوار/Fictional Essay میداند نه قصه که به صورت شعروار دنبال هم آمده است که آن کارسون آن را تانگو (29 تانگو/29 ازدواج،چیزی شبیه رقص که باید پایان داشته باشد) مینامد.
داستان درباره ازدواج اول محکوم به جدایی است که باغم و اندوه، خیانت، نوستالژی و اشتیاق در هم آمیخته میشود .حرف اول و آخر کیتس در داستان این است که زیبایی حقیقت است. فقط نویسندهای که برنده جایزه شعر است میتواند چنین اثری خلق کند.
-
داستان کوتاه دلشکسته، نوشته ناتانیل وست / 1939
این داستان کوتاه در سال 1939 نوشتهشده است و دومین رمان کوتاه نویسنده به شمار میرود. نوعی کمدی الهی دانته و تراژدی و افسردگی را در این داستان کوتاه در نیویورک میتوانید بیابید.
دلشکسته مردی است مقالهنویس در روزنامهای در نیویورک که دوستانش وی را جدی نمیگیرد و به تدریج شخصیتش دچار شکستگی عمیقی شده و افسردگی وی پس از خواندن نامههای دردناک مردم نیویورک و مشکلاتشان، دوچندان میشود. پناه بردن به مذهب، سفر دور کشور و نامزدش بتی و خانم دوئل، چیزهایی است که سعی میکند با پناه بردن به آنها از افسردگی و نامههای مردم فرار کند.
-
داستان کوتاه گمشدن سال «خوآن سالواتیهرا»، نوشته پدرو مایرال، برگردان به انگلیسی توسط نیک کایستور/ 2013
داستان ساده و هوشمندانه که به صورت جریان رودخانهای از مرز اروگوئه تا آرژانتین را از طریق نقاشی و کنکاش میراث زندگی و هنر توسط خانواده نقاش دنبال میشود. در سن 9 سالگی خوآن سالواتیهرا، از اسب افتاده و لال میشود. در سن 20 سالگی نقاشی عجیبوغریبی کشیده و جزییات 6 دهه زندگی آینده در دهکده خود که در امتداد آرژانتین و اروگوئه است را نقاشی میکند.
بعد از مرگ سالواتیهرا، پسرانش از بوئنوس آیرس به دهکده برگشته و میراث وی را پیدا میکنند و موزهداران اروپایی که دنبال نقاشی عجیبوغریب آمدهاند، قصد خریدان را به قیمت گزاف دارند اما متوجه میشوند حلقه اصلی، این وسط گم شده است.
-
داستان کوتاه مزاحم نشوید، موریل اسپارک / 1971
شب زمستانی، عمارت مجلل در حومه ژنو و ورود بارون و بارونس و یک قتل و رسوایی پرسود.
صدای جیغ برادر بارون و یک کشیش و راهاندازی یک عروسی خندهدار ،دو نفر از دوستان وزیر خارجه که در حال ترک اتاق انتظار هستند، ایجاد مستندات برای شهادت نادرست و قتل در طبقه بالا و پروندهای که با توطئه و رسوایی در هم میآمیزد.
نوکران و مهمانان اتفاقی، همگان باید منتظر دستور ارباب خانه باشند که گفته است: لطفاً مزاحم نشوید.
-
داستان کوتاه اتان فروم، ادیث وارتون / 1911
استارک فیلد ماساچوست و مردی با آرزوها و خواستههایی که در پایان با حوادث جالب روبرو میشود. داستان از حیاط خانه فروم در زمستان شروع میشود و راوی از مردی رمزآلود بنام اتان فروم میگوید که 24 سال قبل در یک حادثه وحشتناک مجروح شده است که وارتون در جایجای داستان با زبانی شعرگونه قصه را بیان کرده است.
راوی فروم را به عنوان راننده یکهفتهای استخدام میکند و با پایان فصل اول، در فصل دوم نویسنده 24 سال به عقب برمیگردد و دائم از اول شخص به سوم شخص تغییر پیدا میکند.
راهنمای پیدا کردن بهترین داستان کوتاه
برای اینکه داستان کوتاه مدنظرتان را پیدا کنید، بد نیست موارد زیر را بدانید.
یک اثر ادبی داستانی باید چند کلمه داشته باشد که عنوان «داستان کوتاه» به آن اطلاق شود؟
واقعیت این است که ژانر داستان کوتاه، خود به انواع مختلفی تقسیم میشود. مثلاً داستان مینیمالیستی داریم که میتواند تنها شش کلمه باشد و حتماً خبر دارید که معروفترین آنها منتسب به ارنست همینگوی است:
« کفش نوزاد، برای فروش، هرگز پوشیده نشده! »
همین جملهی شش کلمهای جهانی از معنی را پیش روی ما قرار میدهد و از سوی اهالی فن، داستان کوتاه نامیده میشود. با این حال، در سراسر جهان، برای داستان کوتاه، تعاریف مختلفی ارائه دادهاند و جذابترین آنها شاید این باشد: «متنی داستانی که خواندن آن فقط یک ساعت طول میکشد اما ممکن است برای عمری، ذهن تو را درگیر کند».
داستان کوتاه در نهایت، چند کلمه؟
از سوی دیگر، وقتی مسابقات داستاننویسی برای نویسندههای جوان در ایران برگزار میشود، حد نصاب را بین 3 هزار تا نهایتا 6 هزار کلمه تعیین میکنند که البته صرفاً با در نظر گرفتن فرآیند داوری این تعداد کلمه انتخاب شده است.
شاید بتوان گفت آثار داستانی از کوچک به بزرگ، اینگونه دستهبندی میشوند:
- داستان مینیمال ( چند جمله )
- داستان کوتاه ( بین 10 تا 30 صفحه )
- داستان بلند ( تا نهایتا 150 صفحه )
- رمان ( بالاتر از دویست صفحه )
کلام آخر
مهم نیست داستان ها بلند باشند یا کوتاه داستان عاشقانه باشند یا طنز داستان جالب باشند یا ترسناک داستان ایرانی باشند یا خارجی مهم این است که داستان ها زیبا و آموزنده نوشته شده باشند و توسط آدم ها خوانده شوند؛ همین. در این مطلب چند داستان کوتاه داستان کوتاه زیبا و تاثیرگذار را نام بردیم.
اگر شما هم حکایت کوتاه و جالبی را میشناسید که در این مطلب نام آن را ندیدید، در بخش نظرات برای ما بنویسید.
چقدر عالی. داستان های کوتاه برای افرادی که تایم زیادی برای مطالعه در اختیار ندارن خیلییی خوبه
داستان کوتاه دوست دارم خیلی راحت ادم زمان کمتری برای مطالعه میبره
ممنون از مطالب مفیدی که در اختیار ما گذاشتید
سپاس از اینکه با ما هستین