مهدی فیروزان بیشک یکی از چهرههای مهم هنر و ادبیات کشورمان است. ایشان که قبلا دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودند، در حال حاضر مدیرعامل شهر کتاب؛ یکی از بزرگترین فروشگاههای آنلاین و حضوری کتاب هستند. علاوه بر این، استاد فیروزان دستاوردهای زیادی در زندگی خود داشته است که یکی پس از دیگری با ارزش تر هستند. برای مثال مدیریت انتشارات سروش، جایگزین کردن کاست با سی دی و انتشار اولین سی دی در ایران که تنها نمونههای کوچکی از کارهای مهمی ایشان در طول خدمتشان است .
از آشناییت اولیه که بگذریم، وقت آن است تا به صورت دقیقتر زندگی این چهرهی هنری را بررسی کنیم. نشانک گفت و گویی اختصاصی با استاد فیروزان انجام داده است که در آن، ایشان زندگی خود را به تفصیل شرح میدهند و از اینکه چگونه به ادبیات علاقهمند شدند، میگویند. با ما همراه باشید تا در ادامه بیشتر با زندگی جذاب مهدی فیروزان آشنا شوید.
دوران کودکی در محیطی ادبی
مهدی فیروزان در سال ۱۳۳۶ و در خانوادهای فرهنگی و ادبی متولد شد؛ خانهای که دور تا دور آن پر از کتابخانه بود و همیشه صحبت از کتاب و کتابخوانی بود. یکی از بزرگترین مشوقهای فیروزان از زمان کودکی، عمهاش بود که معلم و سپس رئیس مدرسه بود. فیروزان درباره ایشان میگوید: “تابستانها در دماوند باغی را اجاره میکردیم و عمه بیشتر شبها برای ما سعدی، شاهنامه و صحیفه سجادیه میخواند، معنا میکرد و ما حفظ میکردیم. بیشتر حافظهام از بوستان، شاهنامه و صحیفه متعلق به تابستانهایی بود که خانوادگی به دماوند میرفتیم. آنجا هوای خنک و رودخانه بسیار زیبا و خوش صدایی هم داشت و آبی زلال در جریان بود.
معرفی بهترین سایت های خرید آنلاین کتاب در مجله نشانک بخوانید
از این طرف رودخانه که به آنطرف رودخانه میرفتیم، کوهی بود که میتوانستیم بالایش برویم. اسم این کوه تختهشیر بود. چون یک قطعه سنگ بزرگ شبیه به شیر بالایش داشت. مثل قطعهای سنگبریشده از شیر. یک ساعت، یک ساعت و نیم (اگر اشتباه نکنم) طول میکشید که ما میرفتیم بالا. صبح که بیدار میشدیم و صبحانه را میخوردیم و با عمه شاهنامه، سعدی یا صحیفیه میخواندیم و حفظ میکردیم. ناهار میخوردیم، لابد بعدش میخوابیدیم و دو ساعت به غروب مانده میرفتیم سمت کوه یا چشمه اعلا.”
در خانواده ایشان حفظ میراث ایرانی بسیار ارزشمند ترقی میشد و بچههای خانواده از زمان کودکی شعرهای فاخر ایرانی را حفظ میکردند. ایشون در این باره میگویند: “این را بهعنوان یک توصیه به پدر مادران عرض میکنم، از بهترین کارها برای اینکه بچهها با میراث غنی ادبیات فارسی مأنوس بشوند، این است که با ادبیات فارسی آشنایشان کنید. در دنیا شاید سومین میراث غنی جهانی باشد و زبان فارسی اگر اولین نباشد از حیث قدرت و ظرفیت و واژگان قطعاً یکی از اولینهاست. فرزندان از ما عملی میتوانند یاد بگیرند و آشنا بشوند. همینکه پدر مادر برای بچهها برنامه شبنشینی داشته باشند که حفظ کنند کافیست.
من اینطوری با ادبیات فارسی مأنوس شدم در حالی که در ژن ما صنعت نشر، فرهنگ مطالعه و معنا کردن وجود داشت. خیلی سخت بود! آن موقع لغات سنگینی در شاهنامه یا متون فارسی بود که عمه من چون معلم بودند و معنا میکردند، من یاد میگرفتم. این شروع حضور من است در دنیای بیانتهای کلمه؛ در دنیای بیانتهای تولید فکر و این شیوه ادامه پیدا کرد.” این علاقه و شیفتگی فیروزان به ادبیات در همان سن کم خودش را نشان میداد. برای مثال در دوران ابتدایی، او مجله دیواری و بعدها همراه با احمد مسجد جامعی و همچنین وحید نیکخواه که فیلمساز هستند، مجله 16 صفحهای به نام چکاد تولید میکرند و میفروختند.
فیرزان از 12 سالگی با حرفه چاپ آشنا بود؛ آن هم بخاطر اینکه پدرش سردبیر یک مجله انگلیسی بود و از همان سن کم میدانست که برای نوشتن یک مقاله چاپی، چگونه باید مصاحبه کرد، عکس پیدا کرد، نوشت و در نهایت آن را چاپ کرد. او کار حرفهای خود را در سن 13 سالگی و در چاپخانه آغاز کرد و در این مدت بر چاپ مجله پدرش نظارت داشت.
تحصیلات دانشگاه و بیروت
مهدی فیروزان دوران دبیرستان خود را در رشته تجربی و در مدرسه علوی گذراند و بعدها لیسانسی در رشته مهندسی کشاورزی و فوق لیسانس خود را در رشته سیاسی گرفت. با این حال هیچگاه ادبیات و فرهنگ را فراموش نکرد و درباره تحصیلات خود میگوید: “انگار درس در حوزه غیر فرهنگ، یک زائده بر زندگی من بود؛ یک پارازیت در زندگی من بود. انگار زندگی حقیقی من همان فرهنگ بود.”
حتی پس از قبولی در رشته کشاورزی و وارد شدن به دانشگاه مشهد، همچنان مطالعات و فعالیتهای ادبی خود را ادامه دادند و از همه مهمتر به فلسفه و عرفان علاقه مند شدند. دلیل اصلی این علاقه، آشنایی با استاد «سید جلالالدین آشتیانی» بود.
در این باره فیروزان میگوید: “من از بس علاقهمند به حوزه عرفان نظری و ایشان بودم؛ ماشین یکی از استادان دانشکده کشاورزی یعنی دانشکده خودم را میگرفتم، ظهرها میرفتم دانشکده الهیات آقای آشتیانی را منزلشان میبردم. با ایشان ناهار میخوردم و وقت میگذراندیم و به حرف زدن مشغول میشدیم. تنها به این دلیل که بتوانم از ایشان درس یاد بگیرم.”
او سپس جهت تحصیل در مقطع فوق لیسانس به درخواست شهید چمران، به بیروت رفت و در آنجا در دانشگاهی آمریکایی به مطالعه در رشته علوم سیاسی مشغول شد.
بازگشت به ایران و آغاز کار در مجله سروش
مهدی فیروزان در سال ۶۰ دوباره به ایران بازگشت و با اینکه فرصتهای شغلی زیادی از جمله کار در سفارت و وزارت ارشاد به او پیشنهاد شده بود اما انتخاب نهایی ایشان، انتشارات سروش بود و این بود سرآغاز دوران طلایی مجله سروش.
فیروزان به مدت ۱۳ سال (از سال ۶۰ تا ۷۳) که او از این دوران به عنوان تاریخ روشنفکری ایران یاد میکند، مدیر مجله سروش بود. او درباره اواخر دهه 50 میگوید: “روشنفکری ایران که عرض میکنم معنا دارد. سال ۵۷ و انقلاب روشنفکری آهسته به انزوا میرود و تکتک، چراغهای کمی روشن است. جمع بهعنوان یک حرکت روشنفکری آهسته آهسته به انضمام میرود یا مهاجرت میکند.”
اما با رسیدن دهه ۶۰، مجله سروش وضعیت را تغییر داد. در ادامه فیروزان افزود: “انتشارات سروش این مهاجرت را معکوس میکند. یعنی سراغ متفکرین، سراغ مؤلفین، مترجمان و سراغ استادان میرود. دانشگاهها تعطیل بود. انقلاب فرهنگی، تک تک آنها را دعوت بهکار و برایشان، پروژه تعریف میکند که هم با سربلندی کار و تولید فکر و اندیشه و سلیقه کرده و هم در یک جمعی از تفکر، بتوانند جامعه را تغذیه کنند و مجله سروش میشود آیینه این روشنفکری.”
در طی این ۱۳ سال که فیروان فعالیت خود را آغاز کرد و مجله سروش را به همراه همکاران و متفکرین کشورمان مدیریت میکرد، بیش از ۲۰۰۰ کتاب منتشر شد. علاوه بر این، چهار مجله مهم تاریخ مطبوعات ایران؛ سروش هفتگی، سروش کودک، سروش نوجوان و سروش انگلیسی متعلق به این دوره است.
فیروزان درباره این موفقیت بزرگ میگوید: “زمانی که من سال ۷۳ از سروش بیرون آمدم، سروش ۴ مجله داشت و سالی ۲۴۰ کتاب منتشر میکرد و یک چاپخانه از خود خودش داشت. با صحابی با پول خودش. من چند سال آخر سروش از صدا و سیما بودجه نگرفتم و با درآمد خودش، سروش توسعه پیدا کرد.
شهر کتابی که من تحویل گرفتم در تهران بودیم و ۲۳ فروشگاه؛ امروز ۹۴ فروشگاه. ” همهی اینها یک نقطه عطفی در تاریخ مطبوعات و انتشارات ایران بود که دیگر هیچگاه تکرار نشد و فیروزان بر این باور است که دلیل اصلی موفقیت و تاثیرگذاری مجله سروش، گردهم آمدن افراد درستکار و خبره بود که تعدادی از آنها را نام برد. در بین آنها اسمهای بزرگی مانند بهمن جلالی، فوزی حسنتهرانی، قباد شیوا، علیاصغر محتاج، مهنوش مشیری، فریده شهبازی، مریم زندی، علی خسروی، بیژن بیژنی، ساسان مؤیدی عکاس که جوانترینشان بود، در حوزه گرافیک دیده میشد و در حوزه عکاسی افرادی مانند، آلفرد یعقوبزاده، محمد فرنود، محمود کلاری که بعدها فیلمبردار شد و خیلیهای دیگر فعالیت داشتند.
همچنین در جمع استادان مترجم، رضا سید حسینی، اسماعیل سعادت، احمد سمیعیگیلانی، علی اشرف صادقی، حسن مرضی، اکبر عالمی، امیر جلالالدین اعلم و دکتر حسن مرندی حضور داشتند. او در ادامه از خاطرهای یاد میکند و میگوید: “دورانی که عباس زریابخویی کتاب پیامبرشان را در آوردند، ما یک شب مهمانی دادیم که ۷۰ نفر از مهندسین مترجمین را من دعوت کردم به رستوران. آقای زریاب سخنرانی کردند که یادم نمیرود. بهعنوان پیشکسوت مترجمین کتاب گفتند: «من بعضی از آقایان را شش سال است ندیدهام. در حالی که قبلا با همه انس داشتم.» خیلیها آن شب منقلب بودند که همدیگر را توانستهاند دو مرتبه ببینند. منش من، این بود که همه را دور هم جمع بکنم. سروش موفق شد و موفق شد و موفق شد.
سروش به نظر من یک الگوست برای اینکه ببینیم چگونه استادان هرازگاهی با هر دیدگاهی کنار هم میتوانند بشینند، کار کنند. شما ببینید از خلیلی، رحماندوست تا مرحوم قیصر امینپور، از آقای غلامی بگیرید بیایید تا آقایان اعلم؛ برادران اعلم. از اسما، امامی، عالمی تا سعادت. یعنی این جمع وقتی کنار هم بودن قانون رزونانس شکل میگرفت. اینکه دو نیرو کنار هم دو برابر نمیشوند، برابرها میشوند و این بود تاریخ ۱۳ ساله سروش.”
پس از سروش، مهدی فیروزان مجلهای به نام کلیک را راهاندازی کرد اما تقریبا خانه نشین بودند زیرا هیچ کدام از کارهایی که به ایشان پیشنهاد میشد را نمیپذیرفتند.
فیروزان؛ دبیر فرهنگستان زبان ادب
در سال ۷۵، مهدی فیروزان به عنوان دبیر فرهنگستان منتخب شد و از کار جدیدشان بسیار خوشحال بودند. جناب فیروزان در این باره میگویند: “وقتی رفتم آنجا دیدم ۹۰ درصد اعضا دوستانی هستند که با من سروش کار کردهاند. چقدر خوشحال شدند و انگار بهشت را به من داده بودند.” اما پس از 4 سال با این سمت نیز خداحافظی کردند.
فیروزان؛ مدیر شهر کتاب
در سال ۸۰ فیروزان در راه جدیدی قدم گذاشتند که نقطه آغاز آن دیدار با آقای انباری بود. موسسه شهر کتاب در سال ۷۵ توسط آقایان انباری و بهشتی تاسیس شده بود و آقای فیروزان همواره در حاشیه به آنها کمک میکردند. اما از سال 80 به عنوان یکی از مدیران موسسه شهر کتاب برگزیده شدند و تا به امروز مشغول هستند.
بررسی و معرفی بهترین آثار ادبیات ایتالیا را در مجله نشانک بخوانید
فیروزان درباره شهر کتاب میگوید: “شهر کتاب تنها فروشگاه زنجیرهای است که مالک ندارد. مدیر به معنای هیئت مدیره ندارد. همه فروشگاههای کتاب، همه فروشگاههای زنجیرهای یک هیئت مدیره و یک رویکرد، یک مدیر و یک مؤسس دارد. امروزه شهر کتاب را مردم است که ادارهاش میکنند.” و در ادامه اضافه میکنند: “یکی از مهمترین خصوصیاتی که من برای خودم میتوانم اسم ببرم این است که من ممکن است که عقاید و رویکردهای داشته باشم ولی هیچگاه آن در شغلم تاثیر و انعکاسی نداشته. حالا هم در شهر کتاب رویکردهای گوناگونی سرمایهگذاری کردهاند. کارشان را میکنند و هیچ کدام هم رویکردهای خودشان را در شغلشان نیاورهاند. این عجیب است. یعنی اینجا یک دیانای در شهر کتاب وجود دارد، یک ژنومی وجود دارد که عقاید مختلف دور هم جمع شدهاند ولی خروجیاش یک عقیده است و آن فرهنگ است.”
جالب است بدانید که شهر کتاب یکی از اولین وارد کنندگان آثار خارجی بود که بسیاری از این آثار برای پژوهش و ترجمه استفاده میشد. ترکیب کتابفروشی و سوپرمارکت هنری که در شهر کتاب دیده میشود، در واقع جز نوآوریهای فیروزان بوده تا بودجه لازم برای اداره این موسسه تامین شود و الگویی برای سایر موسسههای هنری و ادبی بود.
راه اندازی فیدیبو و دنیای استارتاپی
با تاسیس فیدیبو، مهدی فیروزان وارد دنیای استارتاپی شد. فیدیبو اولین فروشگاه کتاب دیجیتال است و در سال 1392 تاسیس شد. اما متاسفانه این برنامه به سرمایه گذاری بزرگی نیاز داشت که از توانایی فیروزان خارج بود. به همین دلیل فیدیبو به دیجی کالا سپرده شد.
با این حال فیروزان استارتاپهای دیگری از جمله شنوتو، جاروب، بهخوان و لایوبوک را آغاز کرد. گفته میشود از سال 90 تا به امروز، فیروزان حداقل 17 استارتاپ موفق را تاسیس یا سرمایه گذاری کرده است. البته همهی این استارتاپها به کتاب و فرهنگ محدود نمیشوند و یکی از آنها حتی در حوزه نفتی است. آخرین استارتاپ فیروزان نیز بوکسل نام دارد که پلتفرمی برای خرید کتاب از کتابفروشیهاست و راهی است برای حمایت از مشاغل کوچک.
سخن آخر
فیروزان چهرهای ماندگار و مهم در هنر و ادبیات کشور است که همواره کوشیده است تا فرهنگ کتابخوانی را در ایران زنده نگه دارد. از مدیریت مجله سروش، شهر کتاب و دبیری فرهنگستان ادب گرفته تا استارتاپهای مختلف کتاب، تنها بخشی از فعالیتهای فیروزان هستند و همه حاکی از این هستند که چقدر راستای حفظ فرهنگ کشورمان تلاش میکند.