فکرش را بکن.
پنجره باز باشد٬ چای دم کشیده باشد٬ موسیقی بیکلام در حال پخش باشد٬ نسیم بوزد و کتاب تو را گشوده باشد درست روی همان صفحهای که میخواستی بخوانی.
تو آبنبات را جا میدهی گوشه لپات٬ لبخند میزنی و میخواهی بخوانی که ناگهان٬ اسم کسی میافتد روی گوشی تلفنات٬ کسی که دلتنگش بودی.
نشانک را بگذار وسط صفحه٬ نسیم همیشه هم به موقع نمیوزد.