معرفی کتاب

کتاب‌هایی که دوستداران آثار کریستوفر نولان باید بخوانند

کتاب‌هایی برای دوستداران نولان

کارگردانان کمی پیدا می‌شوند که به جایگاه کریستوفر نولان برسند. در حال حاضر نام او در کنار کارگردانان افسانه‌ای و بزرگی مانند کوئنتین تارانتینو و مارتین اسکورسیزی دیده می‌شود و فیلم‌هایش از محبوبیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. با اینکه هر کدام از فیلم‌های نولان داستان و موضوع خاصی دارند که با دیگری کاملا متفاوت است اما در بین آنها عناصر مشترکی وجود دارد که با دیدن فیلم به راحتی می‌توانید حدس بزنید که چه کسی این فیلم را کارگردانی کرده است. کاراکترهای متفاوت، تکنیک فیلم‌برداری و داستان‌گویی پیچیده فیلم‌هایش تبدیل به امضایی شده که او را از سایر کارگردانان جدا می‌کند.

یکی از پررنگ‌ترین تکنیک‌هایی که او همیشه در فیلم‌هایش استفاده می‌کند، داستان‌سرایی غیرخطی است، به شکلی که با دیدن بخش‌های ابتدایی فیلم غیرممکن است بتوانید از آن سردر بیاورید. با این حال، او به صورت هوشمندانه از این تکنیک استفاده می‌کند تا نه تنها بیننده از فیلم خسته نشود، بلکه داستان برایش جذاب‌تر باشد و احساس تعلیق ایجاد کند.

یکی دیگر از نکات جالب فیلم‌های نولان، موضوعاتی است که انتخاب می‌کند. هر کدام از فیلم‌های نولان ایده‌های منحصر به فردی دارند که عموما براساس داستان‌های علمی-تخیلی و پر از مجموعه‌ای از شخصیت‌های جالب و پیچیده هستند.  بسیاری از فیلم‌های نولان از کتاب‌های عملی تخیلی معروف الهام گرفته شده است که در ادامه قصد داریم چندتا از کتاب‌های مشابه خط فکری نولان اشاره کنیم.

 

10 تا از کتاب‌هایی که حس و حال فیلم‌های نولان را می‌دهند

اگر از طرفداران فیلم های کریستوفر نولان هستید، بی‌شک از خواندن این ده کتاب لذت می‌برید:

1. فیلمنامه اینسپشن اثر کریستوفر نولان

فیلم اینسپشن یا تلقین، جز آن دسته از فیلم‌هاست که هر فیلم‌بازی آن را دیده و یکی از معروف‌ترین کارهای کریستوفر نولان است؛ فیلمی با خط داستانی پیچیده و شاید کمی گیج‌کننده.

کمی بعد از انتشار این فیلم، فیلمنامه آن نیز منتشر شد که به اندازه خود فیلم جذاب است. در این کتاب علاوه بر اینکه تعداد زیادی از استوری بردهای فیلم آورده شده، یادداشت‌ها و نمودارهای دست نویس خود نولان را هم می‌توانید بخوانید. در بخش دیگری از کتاب، نولان با برادرش جاناتان مصاحبه می‌کند و به توضیح بیشتر فیلم می‌پردازد.

 

5 رمان فلسفی که قبل از مرگ باید بخوانید

 

*در ادامه این بخش، قصد دارم کمی بیشتر درباره کتاب و فیلم بگوییم، در نتیجه اگر هنوز فیلم را ندیده‌اید ممکن است کمی برایتان اسپویل شود.*

یکی از پررنگ‌ترین عناصر به کار رفته در این فیلم، خواب است. وقتی نولان در کالج مشغول تحصیل بود، معمولا شب‌ها تا نزدیک صبح بیدار بود و فقط دو یا سه ساعت می‌توانست بخوابد. در همین مدت کوتاه هم ‌خواب‌های عجیبی می‌دید. در مصاحبه با برادرش توضیح می‌دهد:

در آن خواب کمی عجیب و غریب متوجه شدم که می‌توانید رویاهای فعال داشته باشید و وقتی متوجه شدید که خواب می‌بینید، می‌توانید رویا را کنترل کنید. با خودم فکر کردم که واقعا شگفت‌انگیز است. یادم می‌آید خواب دیدم و با خودم گفتم: “خوب، یک سری کتاب در قفسه است. اگر کتابی را از قفسه بیرون بیاورم و به آن نگاه کنم، آیا می توانم کلمات کتاب را بخوانم؟” و می‌توانستم، زیرا مغز شما در حال ساختن کلمات کتاب است. یا ممکن است در رویای خود در ساحل قدم بزنید و مشتی شن بردارید و به همه دانه‌ها نگاه کنید و فکر کنید: “خب، مغز من این میلیون‌ها دانه را در این مشت ماسه می‌ریزد.”

کتاب اینسپشن

در بخش دیگری از کتاب، نولان به برادرش توضیح می‌دهد که برای مدت طولانی نمی‌دانست چگونه باید فیلم را به پایان برساند و زمان زیادی طول کشید تا به نتیجه برسد.

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب، نموداری است که نولان  کشیده بود. نمودارهایی از تمام سطوح مختلف رویا و چیزهایی که در هر یک از آنها اتفاق می‌افتد. شرح کامل این نمودارها در این مقاله نمی‌گنجد و حتما باید خودتان آنها را ببینید تا متوجه شوید چقدر جالب هستند. علاوه بر نمودارها، کتاب پر از یادداشت‌های کوچک درباره خواب و رویاست. تنه‌ی اینها نشان می‌دهند که نولان چگونه تلاش می کرد تا همه قطعات را کاملا متناسب کنار هم بچیند.

در نهایت به خود فیلمنامه می‌رسیم. تقریباً هیچ یادداشت بیهوده‌ای در این بخش وجود ندارد و اکثر دیالوگ‌ها دقیقا مانند فیلم اصلی است. اگرچه یک یا دو خط از اینجا و آنجا بریده یا اضافه شده است.

چیزی که در این بخش کاملاً مشهود است این است که نوشته‌های بسیار فشرده و هوشمندانه نولان چنان شما را در خود غرق می‌کند که نمی‌توانید کتاب را زمین بگذارید.

در جایی از مصاحبه، نولان به برادرش می‌گوید که پیش از این هرگز به ذهنش خطور نکرده بود که اینسپشن ممکن است تبدیل به فیلم شود تا زمانی که جاناتان به او پیشنهاد چنین کاری می‌دهد.

اگر دوست دارید بیشتر درباره فرآیند خلاقانه ساخت فیلم اینسپشن بدانید، خواندن این کتاب را حتما پیشنهاد می‌کنیم. مطالعه این کتاب به شما کمک می‌کند تا بهتر داستان را درک کنید و بیشتر از قبل به این شاهکار ایمان بیاورید.

 

 2. پرستیژ اثر کریستوفر پریست

این رمان الهام بخش فیلم نولان با همین نام بوده؛ فیلمی که ما را به دنیای جادوگران دوره ویکتوریا می‌برد.

پرستیژ اثری به قلم کریستوفر پریست است که در سال 1995 منتشر شد. داستان با اندرو وستلی، یک خبرنگار جوان شروع می‌شود که در روزنامه‌ای مشغول به کار است و مقالاتی که منتشر می‌کند معمولا درباره مسائل جنجال برانگیز است؛ بشقاب پرنده‌ها، معاهده جادوگران و موارد مشابه. او که در کودکی به فرزندخواندگی گرفته شده، دائماً این احساس می‌کند دوقلویی داشته که در بدو تولد از او جدا شده است. پس از آشنا شدن با یک فرقه مذهبی عجیب و غریب در حومه شهر، راهی سفری با قطار استفاده می‌شود تا با شعبده بازی معروفی دیدار کند.

 

معرفی کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

 

رمان پرستیژ چیزی جز یک شاهکار ادبی فانتزی نیست. پریست با قدرت فوق‌العاده‌اش در داستان نویسی، زندگی آلفرد بوردن و روپرت آنجیر، زندگی جادوگران در اواخر قرن بیستم در لندن و رمز و راز توهمات آنها را با نثری زیبا و جذاب روایت می‌کند.

به صورت کلی پرستیژ داستان دو نفر است که از واقعیت دور شده‌اند و اجازه می‌دهند وسواس‌هایشان آنها را به راه‌های بی‌رحمانه‌ای بکشاند تا از دیگری پیشی بگیرند. در واقع، هر کدام انسانیت و زندگی خود را برای چیزی فدا کردند: بوردن برای سبک زندگی و آنجیر برای غرور، بدون اینکه عواقب کارهای خود را در نظر بگیرند و در نهایت همسران، دوستان و فرزندانشان را در این مسیر رنج می‌دهند.

این رمان نمونه بارز یک داستان‌سرایی استادانه با مضامین عمیق است. رقابت بین بوردن و آنجیر که در نهایت باعث نابودی همه چیز می‌شود و نوادگان آنها هستند که باید این تکه‌ها را بردارند و انسانیت واقعی را به زندگی خود بازگردانند. غرور، وسواس، رقابت و تأثیرات فناوری تنها گوشه‌ای از مفاهیمی هستند که در این رمان بررسی می‌شود. در حالی که اکثر محتوا بر داستان متمرکز است، همچنان جای زیادی برای تامل و فکر کردن وجود دارد.

با اینکه فیلم پرستیژ از کریستوفر نولان اقتباسی از همین رمان است اما نمی‌توان گفت که کاملا به فیلم وفادار است. بی‌شک رمان لایه‌های بیشتری از داستان را پوشش می‌دهد. در نتیجه حتما به شما توصیه می‌کنیم خواندن این کتاب را از دست ندهید.

 

3. « آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟ » اثر فیلیپ ک. دیک

رمان فیلیپ ک. دیک «آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» احتمالاً شناخته شده ترین اثر او است. داستان این کتاب در مورد مردی به نام دکارت است که کارش بازنشستگی ربات‌هایی است که غیرقانونی وارد زمین شده‌اند.

داستان در زمینی نزدیک به آینده می گذرد، که از وقایع یک جنگ جهانی سوم فاجعه بار رنج برده‌اند و بیشتر انسان‌ها به سیارات دیگر نقل مکان کرده‌اند. دولت نیز از این مهاجرت حمایت می‌کند و تنها تعداد کمی از مردم روی زمین باقی می‌مانند که اکثرا ضریب هوشی لازم برای مهاجرت را ندارند. یکی از این افراد، جان ایزیدور است که در ادامه داستان، پناهگاه امنی را برای سه تا از آدم مصنوعی‌ها یا همان اندرویدهای Nexus-6 فراهم می‌کند.

دکارد، بیش از هر چیزی می‌خواهد حیوانی داشته باشد. حیوانات در داستان نمادی از موقعیت فرد در جامعه هستند زیرا جنگ باعث انفجار هسته‌ای عظیمی شده و حالا حیوانات بسیار کمیاب و ارزشمند هستند.

دکارد زمانی به رویایش می‌رسد که به او ماموریت داده می‌شود تا پنج اندروید Nexus-6 را بازنشسته کند؛ پیشرفته‌ترین نوع اندرویدها. این بازنشستگی به این دلیل است که یکی از آنها به شدت مافوق خود را مجروح کرده است. با این حال، این ماموریت به همین سادگی پیش نمی‌رود و دکارد بار دیگر با مرگ روبرو می‌شود.

این کتاب شروع آرامی دارد. پنجاه صفحه اول شامل توصیفات و پیش زمینه‌های ابتدایی است، قبل از اینکه وارد داستان شوید. اما بعد از مدتی داستان سرعت می‌گیرد.

«آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» به معنای واقعی پیچیده اما جالب و خواندنی است. در ظاهر شاید شبیه دیگر ماجراجویی‌های علمی تخیلی دیگر به نظر برسد، اما فیلیپ موفق شد تا تصویری تلخ و فوق‌العاده واقعی از زمین در آینده ترسیم کند. این کتاب تاثیر فوق العاده‌ای بر ژانر علمی تخیلی داشته و اگر اهل کتاب‌های علمی تخیلی هستید حتما باید آن را بخواند. جدای از اینکه  این رمان بسیار سرگرم‌کننده است، مسائل فلسفی زیادی نیز مطرح می‌کند.

هالیوود نیز اهمیت این کتاب را به خوبی درک کرده است. در سال 1982، ریدلی اسکات فیلم باید رانر را بر اساس این رمان ساخت که در آن به تفاوت بین انسان و ماشین‌ها اشاره کرد. بعد از آن، کارگردانان دیگری مانند کریستوفر نولان، چارلی کافمن و ریچارد لینکلیتر به موضوع انسان مدرن و نقش آن در جامعه را پرداختند با هدف اینکه مردم بیشتر از گذشته، واقعیت را زیر سوال ببرند، همان گونه که دین، فلسفه و علم را زیر سوال بردند. در طی چندین سال گذشته، فیلم‌های زیادی با این هدف منتشر شده است، از جمله ممنتو، اینسپشن، ماتریکس و درخشش ابدی یک ذهن پاک.

 

4. « تلماسه » اثر فرانک هربرت

تلسمانه یا Dune شاهکار علمی تخیلی-حماسی که فیلمسازان زیادی از جمله نولان از آن تاثیر گرفته‌اند. یکی از نمادین‌ترین کتابهای فرانک هربرت که با خواندنش بهتر متوجه محبوبیت آن خواهید شد.

داستان کتاب درباره‌ی دوک آتریدس، وارث خاندان آتریدس و حاکم کالادان است اما اکنون برای خدمت به عنوان فرمانروای آراکیس انتخاب شده است. در نتیجه خانه و زندگی خود را به آراکیس منتقل می‌کند و همراه همسرش جسیکا و پسرش پال و تمام افرادی است که به او خدمت می‌کنند، راهی آراکیس می‌شود. این منطقه به عنوان تپه شنی شناخته می‌شود، سیاره‌ای بیابانی که در آن آب کمیاب و به طبع بسیار گرانبهاست. اما امپراطور، صدام چهارم، هراسان از قدرت خانواده آتریدس، نقشه‌ی توطئه‌ای را می‌ریزد. در این نقشه، هارکونن که یکی از دشمن‌های قدیمی خاندان آتریدس است را نیز با خود همراه می‌کند. این خیانت، خانواده آتریدس را غافلگیر می‌کند و پال و جسیکا توسط دشمنان اسیر می‌شوند.

کتاب‌هایی برای دوستداران نولان

این تنها خلاصه کوتاهی از بخش‌های مهم داستان است چون نمی‌خواهیم داستان اصلی برایتان اسپویل شود. اما باید بدانید که این کتاب راه را برای بسیاری از رمان‌های علمی تخیلی هموار کرد. تلسمانه یک رمان علمی تخیلی ساده نیست بلکه موضوعات حساسی مانند تغییرات آب و هوایی، بشریت و سیاست را مطرح می‌کند.

این کتاب نخستین بار در سال 1965 منتشر شد و جوایز زیادی از جمله جایزه هوگو سال 1966 و جایزه نبولا برای بهترین رمان را دریافت کرد. این کتاب همواره نقدهای مثبتی دریافت کرده و از نظر منتقدان یکی از بهترین رمان‌های علمی تخیلی است و حتی بیست سال پس از انتشار، در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار دارد.

تلماسه هربرت یکی از بهترین رمانهای علمی تخیلی کلاسیک است که حتما باید بخوانید. یکی از دلایل محبوبیت این کتاب، پرداختن به مسائل مهمی مانند تغییرات آب و هوایی است، مخصوصا در زمانی که هنوز اطلاع رسانی کافی درباره آن انجام نمی‌شد.

 

5. « ممنتو موری » اثر جاناتان نولان

ممنتو موری مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه از جمله داستان «ممنتو» است که الهام بخش فیلم «ممنتو» کریستوفر نولان بود. این کتاب نوشته جاناتان نولان، برادر کریستوفر نولان است. ممنتو موری اصطلاحی در زبان لاتین به معنای “به خاطر داشته باش روزی خواهی مرد” است. در گذشته این جمله زیاد استفاده می‌شد تا به مردم یادآوری کنند زندگی اخلاقی و درستی داشته باشند زیرا مرگ اجتناب ناپذیر است.

شخصیت اصلی داستان ارل است. او در اثر یک حادثه‌ای ناگوار نه تنها به فراموشی انتروگراد (بیماری که شامل از دست دادن حافظه کوتاه‌مدت می‌شود) مبتلا شده، بلکه همسرش را نیز از دست می‌دهد و درست قبل از قتل همسرش در زمان گیر می‌کند. حالا زندگی او مجموعه‌ای طولانی از تکه‌های ده دقیقه‌ای است که پس از هر یک از آن‌ها او دوباره حافظه‌اش را از دست می‌دهد.

داستان با بیدار شدن ارل در اتاقی سفید رنگ که به نظر می‌رسد اتاق بیمارستان است، شروع می‌شود؛ اتاق نسبتا بزرگی که پر از یادداشت است. داستان بین دو محیط مختلف به عقب و جلو می‌رود. اولین مورد یک موسسه سلامت روان است که ارل در آن محبوس شده و کل روز را با یادداشت‌هایش سرگرم است. مورد دوم، جایی است که به نظر می‌رسد او در حال فرار از چیزی است و سعی دارد مردی را که همسرش را کشته و زندگی او را نابود کرده است، پیدا کند.

نویسنده از منظر مردی که حافظه‌اش به شدت آسیب دیده، به بررسی موضوعات عمیق‌ زندگی و معنای آن می‌پردازد و این کار را از طریق گفت و گوهای ده دقیقه‌ای بین زمان گذشته و حال انجام می‌دهد و با اینکه در اتاق بیمارستان محبوس شده، همچنان در تلاش است تا از طریق یادداشت‌هایی که نوشته، راهی پیدا کند تا انتقام بگیرد.

فیلم ممنتو موری اثر نولان اقتباسی از این کتاب است، اما این داستان بی‌شک ابعاد بیشتری به داستان اضافه می‌کند و بیشتر از فیلم شما را درگیر خود خواهد کرد.

 

6. « بنیاد » اثر ایزاک آسیموف

این کتاب یکی دیگر از کتابهای علمی تخیلی کلاسیک بسیار معروف است که به ظهور و سقوط تمدن‌ها می‌پردازد. او که برای خلق این داستان از امپراتوری روم الهام گرفته، توجه‌اش به سیاست و نقش ظریف اقتصاد، دین و علم در امپراتوری‌ها باعث شده تا کتاب بسیار واقع‌گرایانه جلوه کند. این کتاب دیالوگهای جالبی دارد که ایدئولوژی های ایزاک آسیموف را منعکس می‌کند.

«بنیاد» از پنج داستان مختلف در پنج دوره مختلف تشکیل شده است. با اینکه هر بخش جداگانه از سایر بخشهاست، اما به گونهای نوشته شده است که گذر زمان از یک قسمت به قسمت بعدی کاملا حس میشود. قسمت اول رمان با عنوان «روان‌تاریخ‌دان‌ها» درباره یک امپراطوری در حال انقراض است که در طی چند سال آینده ممکن است به کلی نابود شود. یکی از دانشمندان این امپراطوری به نام هری سلدون، ابزار جدیدی کشف میکند. این کشف جدید این امکان را به وجود می‌آورد تا بتوان رفتار جمعی انسانها را پیشبینی کرد. داستان دوم «دانش‌نامه‌نویسان» به صورت دقیق‌تر به زندگی هری سلدون و همچنین مبارزات سیاسی بین این امپراطوری و همسایگانش میپردازد. داستان سوم «شهرداران» نشان میدهد که چگونه امپراطوری از این بحران نابودکننده نجات می‌یابد و در داستان چهارم «تاجران» امپراطوری با آسکون‌ها مذاکره می‌کند و در نهایت در داستان آخر “شاهزاده-بازرگانان” فردی به نام هوبر مالو، یک تاجر چیره دست، شهردار منطقه می‌شود و هدف بنیاد را تغییر می‌دهد.

کتابها حجم نسبتاً کمی دارند و بیشتر شبیه داستانهای کوتاه به هم پیوسته هستند تا رمان. این کتاب همچنین در اوایل دهه 1950 نوشته شدند، درست پس از پایان جنگ جهانی دوم و فروپاشی امپراتوری بریتانیا. کتابهای علمی تخیلی این اجازه را به ما میدهد تا با چشمی باز، رفتارها و پاسخهای خود را به مسائل بسیار واقعی زندگی یا تنش‌های موجود در جامعه را تصور کنیم و از آنجایی که آسیموف در دورهای زندگی می‌کرد که پر از تنش فروپاشی امپراتوری و مبارزه برای کنترل بود، این کتاب می‌توانست چشم‌اندازی از آینده بشریت باشد.

این کتاب در ابتدا به صورت یک سه گانه منتشر شد که شامل کتابهای بنیاد (1951)، بنیاد و امپراتوری (1952) و بنیاد دوم (1953) بود. اما بعدها آسیموف چهار کتاب دیگر تحت عنوان سرآغاز بنیاد (1988)، پیشبرد بنیاد (1993)، لبه بنیاد (1981) و بنیاد و زمین (1986) را به مجموعه اصلی اضافه کرد. آسیموف این کتابها را نوشت تا سه گانه اصلی را بیشتر توضیح دهد و خط داستانی واضحتر شود.

«بنیاد» تاثیر بسیار زیادی بر صنعت سینما و سرگرمی داشته و علاوه بر اینکه خود کتاب بعدها در سال 1982 به سریال درامد، فیلمهای زیادی هم با الهام گرفتن از آن ساخته شد. دو کتاب اول (سرآغاز بنیاد و پیشبرد بنیاد) بسیار خوشخوان هستند که بیشتر از هر چیزی بر زندگی و کارهای هری سلدون تمرکز دارد. سه کتاب بعدی («بنیاد»، «بنیاد و امپراتوری» و «بنیاد دوم») داستان‌های اصلی این مجموعه هستند که حدود 500 سال پس از سلدون و فروپاشی امپراتوری را بررسی می‌کنند. دو کتاب آخر نیز (“لبه بنیاد” و “بنیاد و زمین”) حول محور جولان ترویز و همراهانش است. بی‌شک اگر تمام کتابهای قبلی را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که چه چیزی در انتظار شماست، اما همچنان لذت بخش است.

 

7. « مردی که پنجشنبه بود » اثر گیلبرت کیت چسترتون

مردی که پنجشنبه بود، داستانی اسرارآمیز و سوررئال درست مانند داستان‌سرایی‌های نولان است.

با توجه به اینکه به چسترتون لقب شاهزاده پارادوکس دادهاند، تعجبی نیست که بزرگترین رمان او نیز خود یکی از بزرگترین پارادوکس‌هاست. این رمان  تاریکترین و در عین حال روشنترین اثری است که خواهید خواند.

منبع الهام بخش رمان، تجربه خود چسترتون از انحطاط‌های دهه 1890 و عقب نشینی او از بدبینی فیلسوفان رادیکالی مانند شوپنهاور بود. اگرچه «مردی که پنجشنبه بود» الهام گرفته از یک حالتی سردرگمی است، اما تلاش دارد تا ابرهای ناامیدی را با نور نافذ شفافیت و دین از بین ببرد.

قلب متناقض “مردی که پنجشنبه بود” تنشی است که بین کودکانگی است که مسیح از مردم می‌خواد در خود پرورش دهند و کودکانگی که سنت پل به ما می‌گوید از آن اجتناب کنیم، وجود دارد. ما باید با دست کشیدن از کودکانه بودن، همچنان کودک باشیم.

کتاب‌هایی برای دوستداران نولان

«مردی که پنجشنبه بود» درباره شش کارآگاهِ فیلسوف است که در تلاش هستند تا هویت واقعی شخصیت مرموزی به نام یکشنبه که رئیس شورای آنارشیستی است، را کشف کنند. این کارآگاهان به دستور رئیس پلیس که خود نیز مانند یکشنبه آدم مرموز است، به شورای آنارشیستی نفوذ می‌کنند.

در حالی که «شش فیلسوف» یکی پس از دیگری نقاب از یکدیگر برمی‌دارند و هر کدام مشکوک هستند که دیگری آنارشیست است، متوجه می‌شوند که یکشنبه آنها را فریب داده و به دلیل نامعلومی آنها را دست انداخته است. حالا همه به دنبال این هدف هستند تا نقاب از چهره یکشنبه بردارند.

با شروع این تعقیب و گریز، چسترتون، سرنخ‌هایی را در داستان قرار می‌دهد و آن‌قدر آنها را خوب پنهان می‌کند که حتی از دست خوانندگان نیز درمی‌رود. در نهایت مانند هر داستان پلیسی دیگر، معما در صفحات پایانی حل می‌شود. اما این داستان و شخصیت یکشنبه به قدری پیچیده و فریبنده است که حتی پس از پایان کتاب، بسیاری از خوانندگان همچنان احساس سردرگمی می‌کنند.

مردی که پنجشنبه بود این حقیقت متناقض را به ما نشان می‌دهد که یک مرد بزرگ باید بداند چقدر کوچک است. اینکه فکر کنیم بزرگ هستیم، دنیا را پر از گناه و غرور می‌کند و در دنیایی که از آن برای خود یک کابوس ساخته‌ایم غوطه‌ور می‌شویم اما ما بیش از هر زمان دیگری به آگاهی و بیداری نیاز داریم و دانستن اینکه ما کوچک هستیم چشمانمان را به این حقایق باز می‌کند.

این رمان پر از ژانرهای متفاوت است، از طنز گرفته تا پلیسی، دیستوپیا، افسانه و عاشقانه گوتیک. از طرفی می‌توان آن را یک رساله فلسفی یا بیانی پر از اعتقادات دینی دانست، اما مهم‌تر از همه این است که این کتاب به طور عجیبی خواندنی و سرگرم‌کننده است. یکی از نکات جالب این رمان، ترکیب دنیای روزمره با چیزهای عجیب است. تصویر که چسترتون از لندن نشان می‌دهد، یک کلان شهر مدرن و مسحور کننده را تداعی می‌کند که بیشتر شبیه سرزمین عجایب است تا واقعیت.

 

8. « سایه باد » اثر کارلوس روئیث ثافون

 سایه باد رمانی پیچیده و کمی طولانی است که مضمون‌هایی مانند عاشقانه، معمایی و جنایی را در یک کتاب جای می‌دهد.

بارسلونا در سال 1945، یک شهر بزرگ جهانی است که از زخم هایش پس از جنگ مراقبت می‌کند. در این شهر پسری به نام دنیل زندگی می‌کند که در یازدهمین سالگرد تولد خود از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود که دیگر نمی‌تواند چهره مادرش را به خاطر بیاورد. برای اینکه پدرش کمی ناراحتی این واقعه را کمتر کند، به دنیل درباره قبرستان کتاب‌های فراموش شده می‌گوید. این کتاب‌ها در کتابخانه‌ای‌ توسط انجمن صنفی فروشندگان کتاب‌های کمیاب بارسلونا نگهداری می‌شود.

دنیل از لا به لای این کتاب‌ها، رمانی اسرارآمیز با نام “سایه باد” را پیدا می‌کند که نویسنده‌‌ی آن جولیان کاراکس است. او به قدری شیفته نویسنده می‌شود که تصمیم می‌گیرد بیشتر درباره او بداند و کتاب‌های دیگرش را هم بخواند. با این حال، او متوجه می‌شود که نه تنها کاراکس هیچ چیز دیگری ننوشته است، بلکه در کمال تعجب شخصی قصد دارد تا تمان کتاب‌های این نویسنده را نابود کند و به احتمال خیلی زیاد تنها نسخه موجود از این کتاب الان در دستان دنیل است. اما او بدون اینکه بداند از یکی از تاریک‌ترین رازهای بارسلونا باخبر خواهد شد؛ داستانی حماسی از قتل، جادو، جنون و عشق محکوم به فنا.

 

9. « نورومنسر » اثر ویلیام گیبسون

این رمان با سبک سایبرپانک منحصر بفرد خود به قدری جذاب است که تقریباً چهل سال پس از انتشارش هنوز احساس تازگی دارد. وقتی گیبسون این رمان را می‌نوشت، هنوز صحبتی از فضای مجازی یا شهرهای مدرن نبود. اما برای ما امروز، موضوع این کتاب ملموس‌تر و واقعی‌تر جلوه می‌کند.

شخصیت ضد قهرمان این رمان یک معتاد است که زمانی در عرصه کامپیوتر و خلاف‌های سایبری مثل سرقت‌های بزرگ، تروریست‌ها، فاش کردن مخفیگاه‌های ثروتمندان و حوزه‌های هوش مصنوعی حرفی برای گفتن داشت.

این کتاب همچنین پر از اصطلاحات فنی عجیب و غریب است که به گفته‌ی نویسنده این اصطلاحات تخصصی شبه فنی نوعی توهم ادبی هستند که با ایده گرفتن از سیل عظیمی از اطلاعات در مورد فناوری به وجود آمده‌اند. جالب است بدانید که گیبسون در زمان نوشتن «نورومنسر» هرگز به کامپیوتر دست نزده بود.

داستان درباره مردی به نام هنری دورسِت کِیس است که زمانی دزد سایبری بزرگی بود اما پس از دزدی از یکی از کارفرمایانش، توسط یک قارچ سمی مسموم می‌شود و دستگاه عصبی او آسیب می‌بیند. بعد از این اتفاق دیگر قادر نیست به کارش ادامه دهد و به اعتیاد روی می‌آورد. کیس بعدها به شهری در ژاپن نقل مکان می‌کند و خوشبختانه توسط مردی به نام مالی نجات داده می‎شود.

مالی برای فرد عجیب غریبی که آرمیتاژ نام دارد، کار می‌کند. آرمیتاژ، کیس را برای یک هک پیچیده اینترنتی استخدام می‌کند و امالی و کیس با هم همکار می‌شوند. در عین حال، آنها کنجکاو می‌شوند تا هویت واقعی آرمیتاژ را پیدا کنند و در طی ماموریت‌هایشان متوجه می‌شوند که آرمیتاژ قبل‌تر عضو عملیات سری جهت نفوذ به کامپیوترهای روسی بود.

در استانبول، به این گروه سه نفره، فرد دیگری به نام وینترمیوت اضافه می‌شود. او که از هوش مصنوعی ساخته شده، هیچ هدفی ندارد و چنین وضعیتی توسط تورینگ، پلیس ناظر بر هوش‌های مصنوعی، غیرقانونی تلقی می‌شود. وینترمیوت یک برادر به نام نیورومنسر هم دارد که برای جوش خوردن هوش مصنوعی آن به کمک مالی و کیس نیاز دارد.

داستان این کتاب پر از پیچ و خم‌های عجیب غریب است و کیس همیشه درگیر ماموری‌های سخت می‌شود تا زمانی که او از یک مانع حیاتی در ماتریس عبور می‌کند. نورومنسر به عنوان پسری در ساحل متروک در ذهن دیوانه کیس ظاهر می‌شود. در آنجا او با یک رویارویی روبرو می‌شود که به او کمک می‌کند تا تصویر واضحی از خودش در زمان اعتیادش به یاد بیاورد. در آن لحظه، هوش مصنوعی به او می‌گوید که تنها راهی که می‌تواند ماموریت خود را با موفقیت انجام دهد این است که قوی‌ترین احساساتش، مخصوصا احساس خشم و نفرت از خودش را تحت کنترل دربیاورد.

واقعیت این است که این کتاب واقعا پیچیده است و به هیچ وجه آسان‌خوان نیست اما به قدری مسحور کننده است که بی‌شک بارها آن را خواهید خواند. در نتیجه اگر به دنبال کتابی جذاب و پیچیده هستید، نورومنسر را به شما پیشنهاد می‌کنیم که خیلی شبیه به فیلم ماتریکس نولان نیز هست.

 

10. « سولاریس » اثر استانیسلاو لم

سولاریس جز معدود رمان‌های علمی تخیلی است که نامش در فهرست 1001 کتابی که همه باید قبل از مرگ بخوانند، دیده می‌شود. این کتاب نخستین بار در سال 1961 و به زبان لهستانی منتشر شد و بعد چندین دهه به انگلیسی ترجمه شد. البته ترجمه اولیه آن از نسخه‌ی فرانسوی کتاب انجام شده بود و گفته می‌شود استانیسلاو لم هرگز از این ترجمه راضی نبود تا بالاخره سال گذشته برای با دوم از زبان لهستانی به انگلیسی ترجمه شد.

این کتاب در واقع در طبقه‌بندی داستان‌های علمی تخیلی هوشمند قرار می‌گیرد که شاید در اولین نگاه به نظر برخی از طرفداران علمی تخیلی کمی مسخره بنظر برسد. اما این رمان از امکانات و فناوری‌های موجود در محیط علمی تخیلی جهت کاوش در زمینه‌ فلسفی استفاده می‌کند و سوالات روانشناسی زیادی مطرح می‌کند.

سولاریس سیاره‌ای غول پیکر و پوشیده از اقیانوس است که از زمان کشفش نظر دانشمندان به آن جلب می‌شود. بسیاری این “اقیانوس” را مانند یک موجود بزرگ تصور می‌کنند و دهه‌هاست توسط دانشمندان مورد مطالعه قرار می‌گیرد. اطلاعات عجیبی از این اقیانوس بدست می‌آید، برای مثال حرکات امواج در این اقیانوس توسط باد و جزر و مد هدایت نمی‌شود، بلکه توسط نوعی احساس به حرکت درمی‌آید یا سازه‌های عظیمی در آن ایجاد می‌شود که برخی از آنها شبیه شهر یا شکل‌های فوق‌العاده عجیب و غریبی هستند. البته این سازه‌ها بعد از مدتی به صورت ناگهانی فرو می‌ریزند و دوباره در اقیانوس حل می‌شوند. مکتب‌های «سولاریسیست‌ها» تئوری‌های زیادی درباره ماهیت این سیاره ارائه می‌دهند، اما همچنان توضیح واضحی برای آن وجود ندارد و رازی بیش نیست.

شخصیت اصلی داستان، کریس کلوین، یک روانشناس است که به سولاریس فرستاده شده تا به خدمه کوچک ایستگاه تحقیقاتی سیاره بپیوندد. به محض ورود، او متوجه می‌شود که یکی از خدمه‌ها اخیراً فوت کرده و بقیه نیز درگیر نوعی شیدایی و دیوانگی شده‌اند. عجیب‌تر این است که چندی بعد همسرش، هری، در ایستگاه ظاهر می‌شود. مشکل اینجاست که قبل از اینکه کلوین زمین را ترک کند و موقعی که به ازدواجشان پایان دادند، همسرش خودکشی کرده بود.

کلوین به زودی متوجه می‌شود که همه‌ی افرادی که در این ایستگاه مستقر هستند، مانند خودش بازدید کنندگانی دارند که از وجدان گناهکار آنها منشا می‌گیرد. وقتی او سعی می‌کند از شر “هری” خلاص شود، متوجه می‌شود که این بازدیدکنندگان شاید بمیرند یا کشته شوند، اما دوباره به زندگی برمی‌گردند.

البته همسر کلوین، هری، فقط یک روح جسمانی یا یک فرافکنی روانی نیست، بلکه او باهوش و خودآگاه است و متوجه می‌شود که واقعی نیست و همین امر او را ترغیب می‌کند تا بداند ماهیت‌اش چیست و وجودش را زیر سوال ببرد.

اما این همه‌ی موضوع نیست، چرا که نویسنده با نوشتن این رمان قصد داشته تا به اعماق مسائل فلسفی برود و به مضمون‌هایی مانند بیگانگان، ماهیت حافظه، احساس گناه و درک ناشناخته‌ها بپردازد. چنین موضوعاتی را می‌توانید به وضوح در دیالوگ‌های کاراکترها بیابید. این اثر به عنوان یکی از بهترین آثار علمی تخیلی قطعا ارزش خواندن دارد.

 

سخن آخر

کریستوفر نولان فیلم‌هایی ساخته است که ما را به تفکر وا می‌دارد. فیلم‌هایی مانند اینسپشن، اینستلر و سه‌گانه شوالیه تاریکی، همگی فیلم‌هایی هستند هیچگاه فراموش نمی‌شوند. یکی از بزرگ‌ترین جذابیت‌های فیلم‌هایش، فیلم‌نامه‌نویسی خاص اوست که معمولا بسیار پیچیده، عمیق و بخشی از یک دنیای خیالی هستند.

اگر از داستان چنین فیلم‌هایی لذت می‌برید، در این مقاله ده تا کتاب به شما معرفی کردیم که از نظر پیچیدگی داستانی و جذابیت با فیلم‌های نولان برابری می‌کنند.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *