هیچ شکی در این نیست که نوجوانی، سن حساس و مهم و پر از ماجراییست. از همین رو، انتخاب کتاب مناسب برای نوجوانان هم اهمیت پیدا میکند. بسیاری از مشاهیری که در حوزههای مختلف میشناسیم، گامهای نخست موفقیت بزرگسالیشان را در روزهای نوجوانی برداشتهاند.
واقعا هم عجیب است که سنگبنای اتفاقات مهم و سرنوشتساز زندگی بشر در سن و سالی گذاشته میشود که او تجربه زیسته چندانی ندارد و کفه احساساتش سنگینتر از کفه تعقل اوست. با این وجود، آشتی بودن همیشگی با کتاب، چیزیست که به شما کمک میکند بهترین و زیباترین گزینهها را پیش رو داشته باشید.
اگر در حال حاضر یک نوجوان هستید و یا در میان اطرافیان خود نوجوانی را سراغ دارید که آینده او برایتان مهم است، حتما این مطلب نشانک را به او نشان بدهید. همچنین، اگر قصد دارید هدیهای به یک نوجوان بدهید، یک دسته 5 تایی کتاب میتواند او را بسیار خوشحال کند و معرفی 5 کتاب برای دختران کمک زیادی به شما میکند. بنابراین، به این مطلب به چشم یک اتفاق ویژه نگاه کنید!
منم ملاله، داستان دختر وبلاگنویسی که ترور شد
اصلاً ملاله چه کسی بود؟ ملاله یوسفزی در دره سوات کشور پاکستان اقامت داشت. او گزارشهایی از زندگی مردم منطقه، به ویژه زنان و دختران، را در وبلاگ خود منتشر میکرد.
طالبان قبلاً خانواده او را تهدید به قتل کرده بودند و آنها انتظار حادثه برای دخترشان را داشتند؛ تا اینکه ملاله در روز ۹ اکتبر ۲۰۱۲ در منطقه دره سوات در شمال غرب پاکستان و هنگامی که از مدرسه به خانه بازمیگشت هدف تیراندازی قرار گرفت و در اثر اصابت گلوله زخمی شد.
درباره آن روز اینطور گفتهاند که ملاله با بقیه بچهها در اتوبوس مدرسه نشسته بود که گروهی از مردان طالبان اتوبوس را متوقف میکنند و بالا میآیند. مردی فریاد میزند: «بگویید کدامتان ملالهاید، اگر دهانتان را باز نکنید، همه را میکشم»! ملاله شناسایی میشود. مردان به سرش شلیک میکنند و او به شدت زخمی میشود.
طالبان پاکستانی مسئولیت ترور را به عهده گرفت و ملاله را «نماد کفر و هرزگی» خواند. دخترک، بعد از حمله به بیمارستان منتقل شد و گلوله از سرش خارج شد.
وی در تاریخ ۴ ژانویه ۲۰۱۳ از بیمارستان مرخص شد و چون طالبان اعلام کرده بودند که اگر او زنده بماند او را خواهند کشت، به انگلیس رفت. بعدتر او کتاب خاطرات خود را نوشت و منتشر کرد.
آن فرانک، تلخی ابدی یک عمر 15 ساله
آن فرانک کیست؟ با وجود اینکه هم نمایشنامههای زیادی درباره او و خانوادهاش نوشته شده و هم فیلمهای متعددی با محوریت این موضوع ساخته شده است، ما به شما توصیه میکنیم که حتما کتاب موجود در بازار را بخوانید. «آن» یک دختر آلمانی بود که بعد از به قدرت رسیدن حزب نازی به اتفاق خانواده به هلند سفر کرد اما با نفوذ هیلتر و آدمهایش به آمستردام، آنها مجبور شدند زندگی مخفیفانهای را در پیش بگیرند.
این نوع از زیستن پر درد و رنج اما دوام زیادی نیافت و خانواده فرانک عاقبت لو رفتند و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شدند. آن و خواهرش مارگوت در اثر کار طاقت فرسا و گرسنگی زیادی و بیماری در نوجوانی درگذشتند.
آن فرانک، خاطرات خود را در دفترچهای که برای تولد 13 سالگیش دریافت کرده بود، مینوشت و هیچ خبر نداشت بعد از مرگش این خاطرهها به چاپ میرسند و شهرت بسیاری زیادی را برای نام او رقم میزنند.
آخرین دختر، یک تنه علیه داعش
نادیا مراد را میشناسید؟ او که امروزه به عنوان یکی از فعالان حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل شناخته میشود در یکی از روستاهای شمال عراق و نزدیک به سوریه متولد شد. او که از اقلیت ایزدی بود، زندگی خوبی داشت. آرزویش این بود که به عنوان معلم تاریخ به بچهها درس بدهد و یا آرایشگاه باز کند. اما در ماه آگوست سال ۲۰۱۴ شبه نظامیان داعش به روستای محل زندگی او حمله کردند.
مردم روستا را قتل عام کردند و مادر و برادران نادیا را نیز کشتند. آنها به هیچکس رحم نمیکردند.
مردانی که زیر بار زور نمیرفتند و یا زنان مسنی که نمیتوانستند بردههای جنسی آنان باشند، به دست داعش کشته میشدند و دخترانی مانند نادیا در بازار برده فروشان، فروخته شدند.
نادیا در چنگال چندین نفر از شبه نظامیان اسیر شده بود. بارها مورد تجاوز قرار گرفت و شکنجههای بسیاری را تحمل کرد. اما در نهایت موفق شد تا از آنجا بگریزد. او در خانه یک خانواده اهل تسنن پناه گرفت و بعدا توانست به اروپا برود.
او بعد از اینکه به آلمان رفت و مورد معالجه قرار گرفت، تصمیم گرفت تا توجه دنیا را به این جنایت که در حال وقوع بود، جلب کند. او مصاحبههای زیادی انجام داد.
با رئیس جمهوران کشورهای زیادی دیدار کرد و با شورای امنیت سازمان ملل نیز ملاقاتی داشت. همه این کارها و فعالیتهای او به این دلیل بود که بتواند مردم را از آنچه در دنیا رخ میدهد، با خبر کند و به نوعی مانع از ادامه فعالیت داعش شود.
کتابش را هم برای همین دلیل نوشت.
زنان کوچک، مقاومت از جنس دختران آمریکایی
بیشتر ما با شنیدن عنوان «زنان کوچک» به یاد کارتونی میافتیم که در زمان کودکی دیدهایم، البته اگر کودکی و نوجوانی ما در دهه 70 گذشته باشد! به هر حال، حتماً میدانید که آن سریال جذاب از کتابی به همین نام اقتباس شده بود که الیزا می.اولکات آن را نوشته بود و می تواند یکی از 5 کتابی باشد که برای معرفی به دختران نوجوان مناسب است.
شخصیتهای این کتاب عبارتند از: «جو» (۱۵ساله)، «مگ» (خواهر بزرگتر)، «ایمی» (۱۲ساله) و «بت» (۱۳ساله). در این داستان با روحیه و احوالات این ۴ دختر و روزگار خانواده «مارچ» آشنا میشویم، خانوادهای که به جبر جنگ داخلی آمریکا، از پدر دور مانده و ثروتش را نیز از دست داده است.
حالا چهار دختر خانواده باید به اتفاق مادر، از این بحران عبور کنند و شرح این عبور در کتاب «زنان کوچک» آمده است؛ کتابی که خواندن آن حتما میتواند یک برنامه عالی برای آخر هفته یک دختر نوجوان باشد.
بابا لنگ دراز، داستان یک حمایت
باز هم پای کارتون و انیمیشن به میان آمد! اما حتی اگر شما کارتون بابا لنگ دراز را دیده باشید، باز هم دلیل نمیشود از خیر خواندن کتاب آن بگذرید؛ چرا که داستان جودی ابوت و دوستانش سالی و جولیا و ماجراهای درس خواندنش در کالج آنقدری هیجانانگیز است که نتوانید خود را از این لذت محروم کنید.
جودی ابوت پدر و مادر نداشت و در یک مرکز نگهداری کودکان بدون سرپرست بزرگ میشد؛ تا اینکه مرد نیکوکاری تصمیم گرفت هزینه تحصیل او را بر عهده بگیرد.
مردی که جودی تا سالها چهره او را نمیدید و نمیدانست هر ماه برای چه کسی نامه تشکر آمیز مینویسد.
خواندن این اثر ماندگار جین وبستر به شما کمک میکند در عالم خیال، سری به امریکای هفتاد قبل بزنید و یک بار دیگر از خود بپرسید …. آیا نیکوکاری و اهدای حس خوب به دیگران، زمان و مکان میشناسد؟