داستان های نشانکی

در انتظار رویای شیرین

نشانک چوبی، نشانک گلیمی، کتابجا

کارتن‌های کوچک و بزرگ را وسط خانه رها کردم و یکراست رفتم سراغ آن یکى که با ماژیک قرمز رویش نوشته بودم “لوازم ضرورى”.

‎کتابم را برداشتم و بعد از یک هفته به سرزمینِ قصه‌ها سرک کشیدم.

‎صفحه‌ای که نشان کرده بودم را باز کردم و رویایم را از سر گرفتم.

 

کتاب خوب - نشانه گذار زیبا

 

‎بچه‌ها یکی یکی آمدند و روبه‌رویم نشستند. ‎شوقِ شنیدنِ داستان تازه در چشمهایشان می‌جوشید.

‎منتظر بودند… ‎یک هفته بود که در این رویای شیرین منتظر بودند.

‎نوبت به پانزدهمین قصه رسیده بود.

 

‎یکی بود، یکی نبود…

 

به کتاب هایمان احترام بگذاریم.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *