معرفی کتاب

معرفی کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها | اثر رضا قاسمی

رضا قاسمی یکی از نویسندگان برجسته و شناخته شده ایرانی است. با اینکه او آثار کمی در کارنامه خود دارد اما در ادبیات و هنر ایرانی بسیار تاثیرگذار بوده و در هر زمینه که وارد شده به موفقیت چشمگیری دست یافت. یکی از معروف‌ترین آثار او، رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها نام دارد. این کتاب در طی پنج فصل، داستانی سورئال از تعدادی ایرانی روشنفکر تعریف می‌کند که با ترک کشورشان دچار نوعی بی‌هویتی شده‌اند و حالا با بیماری روحی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند.

کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها نخستین بار در سال 1996 میلادی (1375 شمسی) در آمریکا منتشر شد. بعدها در ایران نیز به چاپ رسید و نظر بسیاری از خوانندگان را به خود جلب کرد. در ادامه این مطلب از مجله نشانک همراه ما باشید تا بیشتر این کتاب و نویسنده‌ی آن را بشناسید.

 

خلاصه کتاب همنوایی شبانه ارکستر

شخصیت اصلی داستان مردی 40 ساله به نام یدالله است؛ موزیسینی شکست خورده و تبعید شده از ایران که حالا در پاریس زندگی می‌کند. او بهمراه تعدادی ایرانی دیگر به نام‌های سید، رعنا، پروفت، بندیکت، کلانتر، میلوش و … در طبقه ششم ساختمان اریک فرانسوا اشمیت زندگی می‌کنند. چیزی که در بین همه‌ی این مهاجران ایرانی دیده می‌شود، درد و رنج دوری از وطن است و بنظر می‌رسد این فشارهای روانی به قدری زیاد است که هر کدامشان به نوعی بیماری روانی مبتلا شده‌اند. برای مثال یدالله بر این باور است که 3 بیماری روانی دارد و در جایی توضیح می‌دهد که حتی نمی‌تواند چهره‌اش را در آینه تحمل کند.

 

مروری بر زندگی رضا براهنی

 

یدالله مرد بسیار تنهایی است و برای تامین خرج زندگی به نقاشی ساختمان روی آورده است. او دلیل مهاجرت خود را دستیابی به آزادی فردی می‌داند. با اینکه آزادی همیشه بخش مهمی از زندگی او بوده اما متاسفانه در دوران کودکی و نوجوانی، زمانی که در ایران بود، این آزادی توسط خانواده، به خصوص پدرش یا قوانین کشور، از او سلب می‌شد. به همین دلیل یدالله تصمیم گرفت تا ایران را ترک کند و به پاریس برود تا شاید در آنجا به آزادی که همیشه در آرزویش بوده، برسد.

 

نگاهی عمیق‌تر به کتاب

همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها به موضوعات متفاوتی مانند مهاجرت، سیاست و مشکلات اجتماعی می‌پردازد. اما بنظر می‌رسد پررنگ‌ترین موضوع بحث شده در کتاب، مشکلات روانی و دیوانگی شخصیت‌هاست. قاسمی که خود در زمان نوشتن این رمان در پاریس زندگی می‌کرد، خود به خوبی با غربت و مهاجرت آشنا بوده است و توانست رنج و سختی مهاجرت و درد غربت را به زیبایی به تصویر بکشد و به خوبی مشکلات روحی و روانی را توصیف کند.

این کتاب به خوبی به خواننده نشان می‌دهد که مهاجرت آنقدری که تصور می‌کنند رنگارنگ و قشنگ نیست، بلکه سختی‌ و مشکلات بسیار زیادی دارد. مشکلاتی که حتما باید به صورت صحیح با آن برخورد شود تا به بیماری‌های عمیق روحی و روانی تبدیل نشود.

البته داستان نگاهی بسیار منفی و اغراق‌آمیزی نسبت به مهاجرت دارد و ریشه تمام مشکلات شخصیت‌‌ها را در مهاجرت می‌داند. در صورتی که از همان ابتدا هم خواننده می‌تواند ببیند اغلب شخصیت‌های اصلی داستان از نوعی افسردگی رنج می‌برند و هیچ راهکاری برای مقابله با آن ندارند، جز اینکه داروی لیزانکسیا مصرف کنند.

بخش عمده‌ای از درگیری‌های ذهنی شخصیت اصلی داستان، یعنی یدالله، از ایران آغاز شده و همچنان مانند سایه او را دنبال می‌کند. او هنوز خاطرات و بحران‌هایی که در نوجوانی تجربه کرده را در تنهایی نشخوار می‌کند؛ آنقدر خودخوری می‌کند که باعث نابودی جان و روح او شده است. بصورتی که حتی دیگر نمی‌داند چگونه می‌تواند خود را اصلاح کند یا از فرصت‌هایی که جلوی پایش قرار دارد بهره ببرد.

 

 

یکی دیگر از مسائلی که در بین اغلب ساکنین این آپارتمان دیده می‌شود، نداشتن هیچگونه هدف و برنامه در زندگی است که همین امر باعث شده همه آن‌ها در زندگی گرفتار پوچی و افسرگی شوند. قرار گرفتن در چنین محیطی و اطراف آدم‌هایی که خود از بیماری رنج می‌برند، خود باعث می‌شود تا حالات روحی یدالله بدتر شود. برای مثال در بخشی از کتاب، شخصی به نام خاتون وارد داستان می‎شود و وضعیت روحی راوی را از آن چیزی که بوده، وخیم‌تر می‌کند. بخاطر او احساس عذاب وجدان و ترس از مرگ، زندگی یدالله را نابود می‌کند، خواب شبانه را از او می‌گیرد و همین امر باعث زوال روحی بیشتر او می‎شود.

یکی دیگر از نکاتی که در این کتاب مطرح شد، تربیت و سختگیری‌ خانواده‌هاست. همانطوری که قبلا هم گفته بودیم، یکی از دلایل مهاجرت یدالله، فرار از خانواده و رسیدن به آزادی است که خانواده از او گرفته بود. محدویت‌هایی که راوی از طرف خانواده، کشورش و مذهب حس می‌کرد، همه‌ی آنها بعدها بصورت عقده‌هایی درآمدند که حتی در بزرگسالی هنوز آنها را هضم نکرده است.

کیومرث پوراحمد به زیبایی این کتاب را در چند خط توصیف می‌کند: “رضا قاسمی در رمان خود مثل جراحی تیزهوش و بلد که مجبور است احساسات را کنار بگذارد، با قیچی و چاقو جماعت واخورده دور از وطن را بی‌رحمانه کالبد‌شکافی می‌کند… این جمع واخورده مفلوک را از زبان راوی می‌شناسیم که برای خود هیچ ارجحیتی قائل نیست و انگشت انتقادهای گزنده را بیش از همه به خودش تکان می‌دهد.”

 

سبک نگارش کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها

در نگاه اول کتاب در سبک بسیار متفاوت و خاصی نوشته شده است. یکی از دلایل آن هم روایت غیرخطی داستان و نوسان بین واقعیت و خیال است. در بخشی از کتاب راوی از گذشته و خاطراتش در ایران می‌گوید، در بخشی به حال و در بخشی دیگر به آینده اشاره می‌کند. بصورت کلی می‌توان این کتاب را از نظر زمانی به دو بخش تقسیم‌ کرد. بخش اول داستان به زمانی اشاره دارد که یدالله زنده است و بخش دوم درباره زمانی است که از دنیا رفته و حالا با دو مرد با نام‌های “فاوست مونائو” و “مرد سرخ‌پوست” که بی‌شباهت به نکیر و منکر نیستند، درباره زندگی گفت و گو می‌کنند و باید برای اعمالش پاسخگو باشد. بسیاری این کتاب را شبیه به یک پازل می‌دانند. بصورتی که شما باید تکه تکه آن را کنار هم بگذارید و به مفهمون کلی آن برسید. همین کار باعث می‌شود که کتاب پیچیده‌تر و البته هیجان‌انگیز و متفاوت باشد.

یکی دیگر از دلایل خاص بودن این رمان، سبک سورئال و مالیخولیایی آن است. رضا قاسمی خود شخصیت‌های این کتاب را از نسلی می‌داند که سعی داشتند جهانی آرمانی و عادل بسازند اما شکست خوردند و درباره‌ی یدالله می‌گوید: ” او سه بیماری دارد: وقفه‌های زمانی، خود ویران‌گری و بیماری آینه.”

ژرار مودال درباره این کتاب گفته: “این درهم‌آمیختن رئالیسم اجتماعی با فانتاستیک، این هنر داستان‌گویی شگفت‌انگیز و چشمگیر، از این متن که تأملی است دربارۀ تبعید، غرابتی ترسناک می‌سازد: ازدواج ‏‏‏غیرمنتظرۀ داستان‌های هوفمان و افسانه‌های هزارویک شب.”

 

جوایز و افتخارات کتاب همنوایی شبانه ارکستر

این کتاب جوایز بسیار زیادی برده است، از جمله:

  • جایزه ادبی مهرگان به عنوان رمان تحسین‌شده هیئت دوران
  • جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان اول
  • بهترین رمان سال جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات
  • رمان برگزیده یک دهه جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات

 

درباره نویسنده؛ رضا قاسمی

رضا قاسمی نویسنده، کارگردان و آهنگساز ایرانی است که در ده دی سال 1328 در ورنامخواست اصفهان تولد شد و در شش ماهگی بهمراه خانواده‌‍اش به بندر ماهشهر نقل مکان کرد. به گفته او زندگی در جنوب کشور تاثیر بسیار زیادی در شخصیت و حتی آثارش داشته است.

 

معرفی بهترین سایت های خرید آنلاین کتاب

 

آثاری مانند “وری که بره‌ها می‌خوانند”، “خوابگردها” و “نامه‌هایی بدون تاریخ از من به خانواده‌ام و بالعکس” در این شهر اتفاق می‌افتند و تحت تاثیر فرهنگ جنوبی نوشته شده‌اند. او اولین اثرش، نمایشنامه کسوف را در حالی که تنها 17 سال سن داشت، در مجله خوشه به چاپ رساند.

 

تحصیلات دانشگاهی

در سال 1348، رضا قاسمی وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد و در رشته تئاتر تحصیل کرد. همزمان با دانشگاه، او نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی تئاتر هم انجام می‌داد و آثاری مانند کسوف و نامه‌هایی بدون تاریخ از من به خانواده‌ام و بالعکس را به اجرا در آورد.

رضا صادقی

فعالیت در زمینه موسیقی

قاسمی چهره‌ی شناخته شده‎ای در موسیقی است. او برای اولین بار در یکی از نمایش‌هایش ساز زد و همین امر باعث شد تا متوجه علاقه‌اش به ساز و آواز شد. او سه تار را در کنار جلال ذوالفنون یاد گرفت و خودش را شاگر بزرگانی مانند محمدرضا لطفی و احمد عبادی می‌داند. او بعدها در سال 1986 گروهی به نام مشتاق را راه‌اندازی کرد. البته در کنار ساز زدن، آهنگسازی و تنظیم هم انجام می‌داد و حتی پس از مهاجرت به فرانسه، برای مدتی موسیقی تدریس کرد.

در سال 1366 او آلبومی تحت عنوان “بداهه‌نوازی اصفهان، راست پنج‌گاه” و بعدها در سال 1371، آلبوم “دشتی، ماهور” را در پاریس منتشر کرد. قاسمی همچنین پژوهش‌هایی در زمینه موسیقی انجام داده است؛ پژوهش‌هایی مانند “موسیقی در تعزیه” و “تاملاتی در باب موسیقی ایرانی” و با بزرگانی مانند محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و بیژن کامکار همکاری داشت.

 

مهاجرت به فرانسه

پس از انقلاب اسلامی، او کم و بیش به کارهایش ادامه داد و نمایشنامه‌هایی مانند “اتاق تمشیت”، “ماهان کوشیار” و “معمای ماهیار” را نوشت و کارگرانی کرد. اما متاسفانه به دلیل شرایط سخت آن زمان، در سال 1365 به فرانسه مهاجرت کرد.

قاسمی همچنین در نوشتن شعر مهارت داشت و اشعاری که در بین سال‌های 1990 تا 2001 نوشته بود را در مجموعه‌ای تحت عنوان “لکنت” منتشر کرد. علاوه بر این، او در سال 2001 نشریه الکتریکی به نام “دوات” راه‌اندازی کرد جهت انتشار آثاری که در ایران مجوز چاپ ندارند یا به آسانی در دسترس نیستند.

 

اندیشه و سبک نگارش

یکی از نکات قابل توجه در آثار قاسمی، اندیشه‌های نقادانه اوست که در تمام کتاب‌هایش دیده می‌شود. او در آثارش موضوعات مختلفی مانند مذهب، جنسیت و مسائل اجتماعی را به چالش می‌کشد و تابوشکنی یا کلیشه‌گریزی در سخنانش بسیار پررنگ است. شخصیت‌های آثار او معمولا دچار تلاطم روحی و اغلب سرگذشت تراژیکی دارند.

در بین سه اثر بلند او وجه مشترکی وجود دارد؛ تکنیکی است که خود آن را سیال ذهن نامیده است، حرکت یا ذهنیتی غیرخطی و سیال. او در این باره می‌گوید: “ذهن‌ من‌ در حالت‌ طبیعی‌ یک‌ حالت‌ رفت‌ و برگشت‌ دارد. یعنی‌ زور نمی‌زنم‌ که‌ سیال‌ ذهن‌ بنویسم. فقط‌ تلاش‌ می‌کنم‌ که‌ به‌ ذهن‌ خودم‌ وفادار بمانم.”

 

مستند درباره رضا قاسمی

تابحال دو مستند درباره رضا قاسمی ساخته شده است. یکی از آنها به نام “رندگی درون پرانتز” به کارگردانی حسین ستاره که در آن قاسمی در فضایی دوستانه درباره زندگی‌اش صحبت می‌کند و دیگری مستندی به نام “از باغ‌های نامرئی” ساخته المیرا رستگار که شامل گفت و گویی درباره‌ی  فعالیت‌های مختلف قاسمی در عرصه‌های تئاتر، موسیقی و البته نویسندگی می‌شود.

 

سایر آثار رضا قاسمی

در ادامه لیستی از آثار رضا قاسمی آورده شده است.

نمایشنامه‌ها:

  • کسوف (۱۳۴۷)
  • صفیه موعود (۱۳۵۰)
  • نامه‌هایی بدون تاریخ از من به خانواده‌ام و بالعکس (۱۳۵۳)
  • چو ضحاک شد بر جهان شهریار (۱۳۵۵)
  • اتاق تمشیت (۱۳۵۸)
  • خوابگردها (۱۳۶۰)
  • ماهان کوشیار (۱۳۶۲)
  • معمای ماهیار معمار (۱۳۶۴)
  • حرکت با شماست مرکوشیو! (۱۹۹۰)
  • تمثال (۱۹۹۱)

رمان‌ها:

  • هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها (۱۹۹۶)
  • چاه بابل (۱۹۹۹)
  • وردی که بره‌ها می‌خوانند (۲۰۰۲)
  • دیوانه و برج مونپارناس (۲۰۰۲)
  • پروانه‌ها و امکان‌ها
  • یک جنایت و سه خاک‌سپاری

داستان کوتاه:

  • پرتگاه (۱۹۹۶)
  • چتر و گربه و دیوار باریک (۱۹۹۷)
  • نامکانی در اشغال کبوترها

پژوهش‌ها :

  • موسیقی در تعزیه
  • تأملاتی درباب موسیقی ایرانی
  • حلقه گمشده آمارا

تئاترها:

  • کسوف (۱۳۴۹)
  • آمد و رفت اثر ساموئل بکت (۱۳۴۹)
  • نامه‌هایی بدون تاریخ از من به خانواده‌ام و بالعکس (۱۳۵۳)
  • چاه (۱۳۵۶ و ۱۳۵۷)
  • اتاق تمشیت (۱۳۶۰)
  • ماهان کوشیار (۱۳۶۳)
  • معمای ماهیار معمار (۱۳۶۵)

او همچنین تابحال چندین اثر به زبان فرانسوی نوشته کرده است و کتاب معروف خود، همنوایی شبانه ارکستر چوبها، را به زبان فرانسوی و بعدها به زبان عربی هم ترجمه کرد.

 

سخن آخر

همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها، معروف‌ترین اثر رضا قاسمی است؛ کتابی تاثیرگذار که توانست نظر بسیاری از خوانندگان ومنتقدان را به خود جلب کند و برنده چندین جایزه شد. این کتاب در سبک سورئال نوشته شده و فرم و محتوایی بسیار خلاقانه و متفاوتی دارد. اگر به دنبال کتابی هستید که فکرتان را کمی درگیر کند، این کتاب را از دست ندهید.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *